دلمان بدجوری می شکند. یک درصد جمعیت جهان را داریم و پروردگار 7 درصد ذخایر جهان را در اختیار این یک درصد قرار داده و انتظار داریم این یک درصد به واسطه ذخایر خدادادی، رتبه اول آسایش و رفاه را داشته باشد، اما نه تنها رتبه اول را ندارد، بلکه در رتبه های تحقیر کننده قرار گرفته است.
تیم اقتصادی دولت تورم 45 درصدی را اعتراف می کند و همان مجلس و دولتی که با قوانین، تصمیمات و عملکرد خود این تورم را رقم زده، پیشنهاد افزایش حقوق 20 درصدی را ارایه می دهد و مجلس هم تصویب می کند.
در حالی که در اسناد سالانه، برنامه پنج ساله توسعه و سند چشم انداز 20 ساله، رونق 8 درصدی اقتصاد و جایگاه اول اقتصادی را در منطقه پیش بینی کرده ایم، بی ارزش ترین پول جهان را داریم به نوعی که در مدت دو ماه ریال در برابر دلار 100 درصد سقوط می کند و هر یک دلار از 470 هزار ریال به 950 هزار ریال می رسد.
تحریم هستیم و امکان انتقال دلارهای ناشی از صادرات به ایران را نداریم، وضعیتی که باعث شده میلیاردها دلار متعلق به ایران در بانکهای جهانی بلوکه شود. در این شرایط تصمیم می گیریم طلا وارد کنیم و در سال جاری بیش از 80 تن شمش طلا وارد کشور کرده ایم، با این وصف قیمت طلا در مدت دو ماه از 400 میلیون ریال به 800 میلیون می رسد.
با وجود اهمیتی که رقابت در رونق تولید و تعادل قیمت ها دارد، برای خودروسازان داخلی انحصار ایجاد می کنیم و اجازه ورود خودرو به کشور را نمی دهیم. از سوی دیگر تعرفه 100 درصدی بر واردات خودرو وضع می کنیم تا بازار خودرو را دو دستی تقدیم خودروسازان داخلی کنیم. همچنین به صورت مستمر شاهد افزایش قیمت خودرو هستیم و افزایش قیمت یک درصد و 5 درصد نیست، بلکه یک شبه 10 درصد قیمت خودرو را افزایش می دهیم و بازهم خودروسازان داخلی گلایه دارند و زیان 80 همتی را برجای می گذارند و این تازه اول ماجراست. با وجود نیاز بازار، خودروساز به جای واگذاری سریع خودروهای پیش فروش شده، خودروهای تولیدی را انبار می کند تا به بازار سیاه دامن بزند. البته مردم نجیبی داریم و تنها چیزی از این خودروسازان انتظار داریم، تولید با کیفیت و قیمت مناسب به اندازه نیاز بازار است که محقق نمی کنند.
شاید چنین مطرح شود که گران شدن این موارد ربطی به سفره مردم ندارد، اما در بخش سفره های مردم نیز گرانی وحشتناک است. رییس اتحادیه گوش قرمز اعلام می کند که بدلیل بالا رفتن قیمت گوشت، مصرف 25 درصد کاهش داشته، اما بازهم از خارج گوشت وارد می کنیم. لبنیات یک باره 30 درصد گران می شود و قیمت حبوبات به اندازه ای وحشتناک است که می توان نخود و لوبیا را دانه ای فروخت.
در بحث سلامت هم مثنوی هفتاد من کاغذ داریم. بالا رفتن دلار باعث گرانی دارو می شود و قیمت دارو به صورت میانگین 400 درصد بالا می رود. کار بجایی می رسد که مردم وقتی به داروخانه مراجعه می کنند، پول کافی برای پرداخت قیمت دارو ندارند و از خرید دارو و درمان خودشان منصرف می شوند. البته فاجعه بالاتر از این حرفهاست. وقتی بیمار سرطانی همه چیزش را می دهد تا داروی درمانش را خریداری کند و حتی کار به فروش اثبات و اثاثیه منزلش به سمسار می رسد، به اندازه کافی دردآور است، اما دردآورتر زمانی است که کادر درمان به جای تزریق داروی سرطان به بیمار، آب مقطر تزریق می کند و دارو را در بازار آزاد می فروشد تا جیبش را پر کند، شرایطی که اخلاق را زیر سوال می برد و انسانیت را به سخره می گیرد.
در مقابل این همه چالش و مشکلات هیچ اتفاقی نمی افتد. دستگاههای نظارتی در سکوت فرو رفته اند. مجلس شورای اسلامی به عنوان قوه قانونگذار و ناظر بر اجرای قانون، هیچ نمی گوید و تنها به چند تذکر بسنده می شود. در این آشفته بازار که مردم تلخ ترین شرایط را طی می کنند و نیاز است مجلس شورای اسلامی با قوت وارد شود، نمایندگان مجلس بدنبال این هستند که فرزندان ظریف تابعیت آمریکایی دارند و باید از دولت برود.
اما یک باره عده ای علم استیضاح وزیر اقتصاد را بردوش می گیرند و پس از بکار بردن ادبیات و الفاظی که مشخص است بسختی و پس از ساعتها مشورت استخراج کرده اند، با رای بالایی وزیر از برکنار می کنند. به نظر می رسد مجلس در تمام این مدت سکوت کرده تا اقتصاد به ویرانه ای تبدیل شود و بهانه بدست بازیگران سیاسی بیفتد تا اولین ضربه را محکمتر بر بدنه دولتی وارد کنند که از نظر جناحی همسوی با آنان نیست.
وزیر اقتصاد را استیضاح و برکنار کردید، که چی؟ دیگر چه بهانه ای دارید؟ چه تضمینی می دهید که قیمت دلار به 500 هزار ریال باز گردد و البته پایین آمدن دلار پیشکش، چه تضمینی می دهید هر دلار آمریکا به 2 میلیون ریال نرسد. تضمین می کنید سکه به 400 میلیون ریال برسد؟ قول می دهید قیمت دارو پایین بیاید؟ حداقل امید می دهید ارزاق عمومی به قیمت قبل بدست مردم برسد؟ چه قولی می دهید تا حداقل سفره های خالی و درمان مردم تامین شود؟
بارها رییس جمهور، وزیر اقتصاد، رییس سازمان برنامه و بودجه را به مجلس کشیدید و در جلسه غیرعلنی گفتید و شنیدید بدون آنکه به مردم دلیل غیر علنی بودن جلسات را توضیح دهید. مگر مردم نامحرم هستند؟ بارها از مردم به خاطر فشارهایی که با پوست و گوشت و استخوان تحمل می کنند، قدردانی کردید و بازهم آنها را به تحمل بیشتر دعوت کردید و می کنید، چرا مردم نباید بدانند به چه دلیل باید این شرایط را تحمل کنند. بدتر آنکه چرا مردم و مسوولان نباید با هم این شرایط را تحمل کنند. همانهایی که از مردم می خواهند نان خالی و اشکنه بخورند یا یک وعده غذایشان را حذف کنند، خودشان حاضر هستند حقوقشان را به حداقل مصوبه 10 میلیون تومانی باز گردانند.