به گزارش پول نیوز، مهران مهام تهیهکننده و کارگردان در گفتوگو با برنامه «جام جم» که از شبکه یک سیما روانه آنتن میشود درباره تجربه خود از اعمال سانسور و ممیزی در آثارش از سوی شورای نظارت صداوسیما، گفت: تیغ ممیزی به من هم خوردهاست، وقتی که آن تیغ را زدند تا صبح گریه کردم. میخواهم برای شما مثالی بزنم؛ فرض کنید که مجموعهای ساختهاید که فیلمنامه آن از قبل در اداره کل فیلمنامه صداوسیما تصویب شده و بعد به مرحله تولید رسیده و کار کامل شدهاست. در آن زمان به صورت ناگهانی در حاکمیت اتفاقی افتاده است و آمدند مفاهیم، محتوا و حتی فرم سریال را تغییر دادند! هرچقدر هم توضیح میدهیم باز میگویند باید حتما حذف کنی.
او با بیان اینکه سالها در شبکه جام جم تهیهکننده بودم، یادآور شد: در شبکه جام جم چون شبکه جهانی بود و باید حق رایت رعایت میشد برای همین سریالهایی را که با رایت خریده بودیم، کامل به ما میدادند و مجدداً دوبله و زیرنویس میشد پ بعد ما باید برای شبکه، پیش تولید میکردیم. اما آنچه به پخش میرسید کلا چیز دیگری بود، حتی کارتون «فوتبالیستها» و حتی «اوشین» هم با نسخه اصلی خود کاملا متفاوت بودند! صحبتم این است که کاری از لایههای مدیریتی رد شده و مراحل تولید را رد کرده در زمان پخش یک اتفاق دیگری برایش رخ میدهد.
مدیران ما فرق راف کات و فاین کات را نمیدانند
مهام اذعان داشت: چیزی را ساختم که خودشان تایید کردند، مگر من میتوانم با اجازه خودم چیزی بسازم؟ فیلمنامه که در اداره کل فیلمنامه تصویب شده و در همه مراحل از مرحله طرح تا سیناپس و نگارش با نظارت و توجه به همه قوانین و چهارچوبها، تولید شده بعد میگویند، پخش نکن یا قسمتهایی که میگوییم را حذف کن. بعد از این همه تجربه، ما میدانیم با توجه به خط قرمزها چگونه سریال بسازیم؛ به هرحال یک سریال تقریباً یک فرایند حدوداً ۸ یا ۹ ماهه است حالا یکی از مشکلات این است که ما مدیران راف کات ببین نداریم! اصلا مدیران ما تشخیص راف کات و فاین کات را نمیدانند و وقتی نسخه راف کات را میبینند، میگویند بد است دیگر نمیدانند که این نسخه صداگذاری و رنگ آمیزی حتی موسیقی ندارد.
تصمیمگیرندهها دلشان برای میزشان میسوزد!
این کارگردان ضمن اشاره به اینکه سرباز سازمان صداوسیما و این رسانه هستم و فکر نکنید من آمدم رو به روی ولی نعمتم بایستم، فقط دلم میسوزد چون بچه من، بچه رسانه است و خونهای که در آن زندگی میکنم برای رسانه است، گفت: وقتی در این هشت ماه که سریال را میسازم مطمئن باشید اگر یک سریال ۴۰ قسمتی باشد، ۲۰ قسمتش حاضر است؛ من سازنده سریال را نمیدهم چون برنامه ساز برای پلان و برنامهاش زحمت میکشد. من به آقای فروغی هم گفتم فرض کنید یک روزی بچهام را به دکتر میبرم، دکتر میگوید یک انگشت باید قطع شود، اگر نشود بقیه دست هم سیاه میشود؛ من میدانم قطع انگشت دست بچهام خطرناک است ولی اگر آن را قطع نکنم یک دستش را از دست میدهد؛ مشکل اینجاست که انگشت بچه من سالم است، شما دارید آن را قطع میکنید.
مهام گفت: در صداوسیما قدیمها سیستمی بود که ما اثر را میساختیم و پیش ناظر و مدیر گروه میبردیم و آنها تایید میکردند و پخش میشد، اصلا چنین سیستمی نداشتیم! این از کجا آمد؟ دائما به این فکر میکنم که آدمهای تصمیم گیرنده دلشان برای برنامهها نمیسوزد بلکه دلشان برای میزشان میسوزد. نمیدانم این قوانین مدون شده یا خیر ولی اظمینان دارم، اگر نوار یک قسمت از سریالی را خیلی محرمانه به چهار شبکه برای پخش بدهیم، چند نظر متفاوت و بازخورد متفاوت میگیریم. مسئولین هم میدانند و این واژه و جمله که «اکنون در پیچ خطرناک هستیم» هم برای خودشان خنده دار شده است. الان کاملاً فضا بسته است و رازی را به شما میگویم؛ مجموعه «نرگس» پنهانی ساخته شده است؛ این سریال اولین ۹۰ شبه کشور بود که صرفا با تدبیر آقای پورمحمدی، مدیر وقت ساخته شد. مدیر این است که میگوید اگر از شما سوال کردند، بگویید سریال ۲۶ قسمتی است اما شما همان ۹۰ قسمت را میسازید و نگذارید جایی خبری درز کند چون اگر یا بفهمند تعطیلش میکنند و آن سریال آماده شد، اما شورای نظارت نمیگذاشتند، پخش شود و ۱۰ نوار وی اچ اس به دفتر آقای میرباقری فرستادیم و تیمی بازبینی کردند و گفتند این نباید پخش شود از نظر ما این برنامه غیرقابل پخش است ولی آقای دکتر میرباقری فرمودند ما به شما اعتماد میکنیم، بروید پخشش کنید و مراقبت کنید. چگونه یک اثر غیر قابل پخش اعلام میشود و روی آنتن شاخص میشود و خیابان ها برای آن خالی میشوند؟
اگر کارت درست بوده چرا میگی حلالم کن!
او درباره باز بودن فضای شبکه نمایش خانگی نسبت به صداوسیما، خاطرنشان کرد: پلتفرم نبست به تلویزیون تنها بخشی از حجاب و یک مقدار در دیالوگ آزادتر است؛ به هرحال بچه من برنامه ساز و خانوادهام باید بتوانند این سریالها را ببینند. اکنون اولین فیلمم را در شبکه نمایش خانگی کار کردم و سکو در اختیار ساترا نیست بلکه خود سکوها، برنامه را بارگذاری میکنند و من میگویم اگر قرار است روزی فضا را باز کنیم، حداقل خرابش نکنیم! چرا دیگر کمدی های تلویزیون نیست! الان مردم به کمدی نیاز دارند! من تایید نمیکنم که یک چیزی را غیر قاعده پخش کنیم؛ بازبینهایی که از آن سالها برای من کار کردند بعدا بازنشسته شدند و اکنون در برنامههای خارج از صداوسیما کار میکنند، تا من را میبینند از من طلب حلالیت میخواهند. چی بگویم به آنها؟ اگر کارت درست بوده چرا میگی حلالم کن!
فاصله پادگانی بین برنامهساز و مدیریت
مهام تاکید کرد: اولین مشکلی که در صداوسیما اتفاق افتاده، فاصله بین برنامه ساز و مدیریت است. این رابطه به شدت از بین رفته و اصلاً من برنامه ساز در حوزه سریال نمیدانم مدیرم کیست؟ البته مدیرم را میشناسم ولی او کارهای نیست فقط امضا میکند! چرا یک اداره کلی آمدهاست ومیگویند این فیلمنامه است، پلمپ! نقطشو جابجا نکن برو تولید کن! سابق اینجوری نبود و ما راجع به فیلمنامه صحبت میکردیم؛ اصلاً نه من، کارگردان حق دخل و تصرف در متن دارد و این حقش است؛ بازیگر هم میگوید من این دیالوگ را نمیگویم؛ این فاصله پادگانی است! بیشترین هزینه سازمان در تولید صرف آثار نمایشی میشود پس باید گفتمان در این حوزه بیشتر شود. اکنون درباره مدیر وقت صحبت میکنیم و تعارف هم نداریم، مدیری آمده است و میخواهد قانون را حداکثری ایجاد کند، مگر قانون حداقل یا حداکثر دارد؟ در سازمان صداوسیما بودجه میدهیم ولی ساترا بودجه نمیدهد و آنتن هم به صورت نصف و نیمه در اختیار دارد ولی صداوسیما با این ظرفیت یک قفس درست کرده است. ما مجموعههای خوبی هم در پلتفرم داریم. آن موقعی هم که پلتفرم نبود، سینما بود.
گفتم من این فیلمنامه را نمیسازم چون آبرویم میرود
این تهیه کننده ادامه داد: از قدیم یک پزی داشتیم که الان هم وجود دارد، میگویند ما سینمایی هستیم و شما تلویزیونی هستید، یا میگویند ما تلویزیون نمیبینیم و در آن کار نمیکنیم! خب اینها برای چی بوده؟ مثلاً چهار تا رژ لب و کمی بیرون گذاشتن مو! منی که الان در پلتفرم کار میکنم، اقتصادی ندارم! من همان دستمزدی که باید را میگیرم وگرنه این سکو است که سود میکند یا زیان میبرد به من چه ربطی دارد من دارم تولید میکنم و از فروش به من چیزی نمیدهند. فیلمنامههایی برای من فرستادند که نمیخواهم اسم بیاورم ولی به آن ها گفتم من این را نمیسازم چون آبرویم میرود ولی این پول حیف است، پول بیت المال است.
مهام در پایان بیان کرد: مرکز تحقیقات به شما آمار میدهد، برای ما کیفیت مهم است نه به قول شما کاهش جهانی مخاطب. ما قدیم ها سه گروه بودیم؛ آقای پورمحمدی بود، آقای جلوه بود و یکی دیگر هم آقای فرجی بود؛ ما همه با هم رقابت میکردیم، من اگر سمت مدیریتی داشتم همین فردا صبح سیمافیلم را جمع میکردم و سازوکار شبکه ها را برمیگرداندم و رقابتی سالم برای پویایی شبکه ها فراهم میکردم. مردم چرا آیفیلم میبینند؟ چون قدیم را دوست دارند؛ این اتفاق نامیمون زمان سرافراز رخ داد. سازمان ما انحصاری است و در این انحصار، انحصار زدیم و بار الف ویژه را بر دوش سیما فیلم که آثار فاخر تولید می کرد و درست پیش می رفت، انداختیم. دوره بعد مدیر گروه ها هم جمع کردند ! ما در آن زمان به عنوان تهیه کننده برای آنتن شبکه خود میدویدیم و آن رقابت بسیار آثار را ارتقا می داد و خودمان هم لذت میبردیم.