27 دی 1403 - 2:12

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
جستجو

فراز و نشیب های سوادآموزی

 

هنگامی که انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، آمارهای نگران کننده ای وجود داشت که یکی از آنها، درصد بالای بی سوادی بود به نوعی که از جمعیت 36 میلیون نفری ایران 14 میلیون نفر بی سواد بودند. برای آنکه بحران بی سوادی مدیریت شود در ۷ دی ۱۳۵۸ نهضت سوادآموزی تشکیل شد. با وجود روحیه مردم در کمک به یکدیگر و تخصیص اعتبار، اتفاق خاصی برای سوادآموزی صورت نگرفت.

پس از ناتوانی نهضت سواد آموزی، طرح آموزش فردبه‌فرد در سال ۱۳۶۲ کلید خورد که در ادامه طرح‌های دیگری شامل «گامی به سوی نور»، «سرباز معلم»، «لازم التعلیم» و «مساجد» به مرحله اجرا درآمد. با وجود این همه طرح، انتظار می رفت اتفاق ویژه ای در سواد آموزی صورت بگیرد که در این زمینه نیز موفقیت چشمگیری حاصل نشد.

 

 

همانگونه که در تمامی زمینه ها تفاوت جنسیتی مطرح می شود، در زمینه سواد نیز تفاوت جنسیتی به وضوح مطرح است. اگرچه همواره زنان نسبت به مردان در محدودیت و محرومیت بیشتری قرار داشته اند، اما در مورد سواد، ماجرا متفاوت است و مردان به دلیل وظیفه سنگین نان آوری، با معضل کمبود وقت و خستگی رو به رو بوده و طبیعی است که تمایل کمتری به تحصیل داشته باشند. با این وصف بی‌سوادی مردان ۲۰ درصد کمتر از زنان ‌است.

 

 

سواد با رتبه بندی های گوناگونی تعریف می شود که نداشتن هر رتبه، تعریف متفاوتی از بی سوادی را تفسیر می کند. در خصوص سواد و بی سوادی، از بی سواد مطلق تا بی سوادی مطابق با تعریف یونسکو مطرح می شود. از آنجا که بی سوادی مطلق عمق فاجعه را نشان می دهد، اینکه در شرایط کنونی چه تعداد بی سواد مطلق در کشور وجود دارد، بسیار مهم است. آخرین آماری که در این خصوص اعلام شد، حکایت از آن دارد که در گروه سنی ۶ سال به بالا، حدود ۷ میلیون و ۴۰۰ هزار بی‌سواد مطلق داریم که عدد ۹ و نیم درصد را نشان می‌دهد.

 

آمارهای بی سوادی مطلق کشور، در حالی اعلام می شود که تعریف سواد بسیار متفاوت شده است. یونسکو در تعریف سواد چهار مورد را عنوان کرده که توانایی خواندن و نوشتن به‌زبان مادری، استفاده از کامپیوتر و آشنایی به زبان دوم، داشتن 12 مهارت و استفاده از این مهارت‌ها برای ایجاد تغییر را شامل می شود.

 

بی سوادی رابطه مستقیمی با شرایط اقتصادی دارد. در کشوری که خط فقر 25 میلیون تومان، حداقل حقوق 7 میلیون تومان و بیش از 20 میلیون جمعیت کشور حقوق بگیر باشد، طبیعی است که همه چیز تحت تاثیر اقتصاد قرار گیرد. در چنین کشوری حقوق بگیران همینقدر که شکم خودشان را سیر کنند، هنر کرده اند و گزینه های دیگر همچون تحصیل، تفریح، پوشاک و حتی سلامت در رتبه های چندم قرار می گیرند.

 

البته وضعیت وخیم تحصیل را می توان در اعترافات مسوولان مشاهده کرد به نوعی که علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش از 750 هزار دانش آموزان بازمانده از تحصیل خبر داده است. وی با اعلام اینکه بازماندگان از تحصیل ربطی به آموزش و پرورش ندارد اعلام کرد دانش آموزان بازمانده از تحصیل در دوره متوسطه دنبال کار و مهارت هستند و دختران روستایی به خاطر کلاس مختلط از تحصیل بازمانده اند.

 

وزیر آموزش و پرورش از ۵ هزار کلاس با کمتر از ۵ دانش آموز  خبر داد و افزود: دسترسی به آموزش برای تمام دانش ‌آموزان کشور فراهم است، ولی عوامل خانوادگی، اقتصادی  و اجتماعی موجب شده دانش‌آموز بازمانده از تحصیل داشته باشیم. کاظمی با تاکید بر اینکه سر چهارراه‌ها از دانش‌آموز سوال کنید چرا به مدرسه نمی‌روید گفت: همه فکر می‌کنند، آموزش و پرورش کلاس، مدرسه، معلم و کتاب ندارد، در حالیکه برای ۸۰۰ هزار دانش‌آموز در سیستان و بلوچستان کتاب رایگان می‌دهیم و چند هزار مدرسه یک کلاسه داریم. این اظهارات وزیر آموزش و پرورش در حالی مطرح می شود که بیشترین بی‌سوادی در استان‌های مرزی مانند سیستان و بلوچستان و برخی شهرستان‌های تهران مشاهده می‌شود.

قبل از انقلاب سپاه دانش، سپاه بهداشت و سپاه ترویج آبادانی وجود داشت. در قالب این سه مورد، سربازانی که سواد و تحصیلات مرتبط داشتند، به جای آنکه در پادگانها بیکار باشند، در روستاها به آموزش و پرورش در این عرصه ها می پرداختند. اگرچه امروز سرباز معلم نیز مطرح است و سربازان در آموزش و پرورش به تدریس می پردازند، اما تاثیرگذار نبوده است. آمارها حکایت از آن دارد که بیش از 220 هزار معلم کمبود داریم و این در حالی است که سخنگوی آموزش و پرورش اعلام کرده ۱۷۶ هزار کمبود قطعی معلم داریم. این در حالی است که قاضی زاده هاشمی نامزد ریاست جمهوری دوره چهاردهم اعلام کرد: “در کشور 3.5 میلیون سرباز فراری داریم که چندین سال از خدمت سربازی آنها گذشته است. بی شک این سربازان فراری به خاطر شرایط پادگان حاضر به خدمت نیستند و چنانچه از آنها در آموزش و پرورش استفاده شود، می  تواند کمبود معلم را برای سالها تامین کند.

 

بیشتربخوانید:

دکتر زهرا نظری‌مهر با رتبه ممتاز موفق به کسب دکترای حقوق عمومی شد

 

 

معضل دیگر کودکان اتباع بیگانه است. بی شک اتباع بیگانه به چالشی جدی برای کشور تبدیل شده اند. آمارها حکایت از آن دارد که بخش قابل توجهی از یارانه ها به وسیله اتباع بیگانه مصرف می شود، معضلی که در خصوص تحصیل نیز مشاهده می شود. از سوی دیگر تبعیض علیه ایران از سوی نهادهای بین المللی همواره مورد انتقاد شدید قرار داشته که این تبعیض در خصوص کمک های تحصیلی نیز به چشم می خورد. برای اثبات این ادعا کافی است به کمک هزینه اتباع در دیگر کشورها توجه کنیم. تنها در ترکیه حدود 400 هزار دانش‌آموز سوری تحت پوشش سازمان ملل قرار دارند، اما در ایران تنها یک درصد از هزینه‌ها تقبل شده که نشان می دهد بخش قابل توجهی از بودجه و اعتبار کشور صرف دانش آموزان اتباع به ویژه افغان می شود.

 

بررسی آمارها و شرایط نشان می دهد که تحصیل و سوادآموزی در ایران با چالشهای بسیاری رو به رو است که ریشه آن را باید در عملکرد مسوولان جستجو کرد. در عرصه های مدیریت کلان کشور از تیم اقتصادی تا فرهنگی، سیاست خارجی، اجتماعی و بسیاری بخشهای دیگر در بحران بی سوادی کشور نقش آفرین هستند. به همین دلیل در بزرگداشت روز سوادآموزی باید به سراغ چالشها برویم و با دقت شرایط را موشکافی کنیم تا ببینیم چرا با وجود این همه دستگاه و اختصاص این میزان از اعتبارات، وضعیت سواد بدین اندازه نامناسب است.

اشتراک‌گذاری

لینک کوتاه:

5d2866a12fac2_5d2866a12fac5-compressed
 سال میلادی
همچنین بخوانید
آخرین اخبار