تفسیر عشق در جنگ ناجوانمردانه

به گزارش پول نیوز ، نمی دانم داستان است یا روایت، واقعیت دارد یا ساخته ذهن مردم است، اما هرچه هست می تواند مبنایی برای رفتار انسانها با یکدیگر باشد. « خداوند به موسی فرمود: قحطی خواهد آمد، به قومت بگو آماده شوند. موسی هشدار خداوند را به قومش  خبر داد و قومش از دیوار خانه ها سوراخ ایجاد کردند تا در هنگام سختی به داد هم برسند و این قحطی بگذرد. مدتی گذشت اما قحطی نیامد. موسی پیش خداوند رفت و علت را پرسید. خداوند به موسی فرمود: من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند، من چگونه به این قوم رحم نکنم.»

مدتی است تهاجم ناجوانمردانه اسراییل، آسایش و آرامش را از مردم مان گرفته است. بمب ها و موشک هایی که گاه و بی گاه بر سرمان فرو می ریزند و زیبایی های لحظه لحظه زندگی را به کاممان تلخ می کنند. نمی دانیم چه کسی در چه سنی و تا چه اندازه می تواند تحمل کند، اما انتظاری هم برای تحمل نداریم. ترس آژیر، پدافند ضدهوایی، بمباران و ویرانی های پس از آن، چیزی نیست که بتوان بسادگی تحمل کرد یا انتظار تحمل داشت.

عده ای به شهرها، روستاها یا مکانهای آرام و دور از بمباران می روند تا از شر بمباران در امان بمانند و عده ای دیگر به هر دلیل ( یا جایی برای رفتن ندارند یا اعتقادی به رفتن ندارند و معتقد هستند باید بمانند و بهانه بدست دشمن ندهند) می مانند. اما این همه ماجرا نیست. عده ای ناخواسته خانه هایشان به آوار تبدیل شده، تنی چند از عزیزانشان را از دست داده اند و در غمی مضاعف گیر کرده اند. هم وطنانی که در حالی به سوگ عزیزانشان نشسته اند که سقفی بالای سر ندارند. باید غم این عزیزان را خورد و با آنان همدردی کرد، اما غم خوردن چاره کار نیست و باید هر کس به سهم خودش وارد مدیریت این معرکه شود.

فضای مجازی پر از آگهی های حمایتی ویلای رایگان و خانه رایگان است. همان هایی که برای هر متر از ویلاهایشان، مبالغ کلانی مطالبه می کردند و هر چقدر چانه می زدی، حاضر نبودند تخفیف بدهند، حاتم طایی شده، همان پلاکارد ویلا را بدست گرفته و در گوشه و کنار شهرها ایستاده اند، با این تفاوت که کنار ویلا کلمه رایگان را اضافه کرده اند. آنهایی که وضع مالی بهتری دارند، فیلم می گیرند و استوری می کنند که ویلایشان را در اختیار مردم قرار می دهند و حتی “سردار آزمون” فوتبالیست منتخب کشورمان هتلی در گنبد اجاره می کند تا رایگان در اختیار آنهایی قرار دهد که خانه هایشان ویران شده است.

در حالی که دشمنان سعی دارند همه چیز را آشفته نشان دهند و در شیپور کمبودها می دمند، میوه فروشی اعلام می کند میوه هایش را بدون سود می فروشد، نانوایی نان را رایگان می پزد و خواربار فروشی دیگر هر آنچه دارد، بدون سود در اختیار مردم قرار می دهد.

تماسهای تلفنی شدت می گیرد و آنهایی که در مناطق آرام بدور از فضای جنگی قرار دارند، تماس می گیرند و دعوت می کنند. باورمان نمی شود. دوستان و آشنایانی که مدتها بود نه ما یادی از آنها می کردیم و نه آنها ما را به خاطر می آوردند، تماس می گیرند، حالمان را می پرسند و ما را دعوت می کنند تا از فضای جنگی به محیط آرام سکونتشان برویم. حتی کسانی که خارج از کشور سکونتگاهی دارند، دعوت می کنند. هیچ توقعی ندارند و اعلام می کنند تا وقتی جنگ تمام شود، می توانند پذیرای ما باشند.

البته فرصت طلبان ناجوانمردی هم هستند که از فضای جنگی نهایت سواستفاده را برده و می برند. رانندگانی که از جاماندگان هواپیما کرایه تا 10 برابر مطالبه کردند، آنهایی که اجاره آلونک شان را چند برابر کردند تا جیبشان را از ترس  زنان و کودکان پر کنند، نامردانی که کالاهای مورد نیاز مردم را احتکار کردند تا چند برابر گرانتر بفروشند و آنهایی که بویی از انسانیت نبرده و شرافت شان را با پول عوض کرده و می کنند.

با این همه، احساس می کنیم هنوز انسانیت نمرده و می توانیم امیدوار باشیم بار دیگر، در روی پاشنه انسانیت بچرخد. انسانهایی را می بینیم که حاضر هستند نانشان را با ما تقسیم کنند. کارگرانی که درآمد ناچیزی دارند و بسختی هزینه های زندگی شان را تامین می کنند، اما تماس می گیرند تا آرامش محل سکونتشان را با بستگان، دوستان و آشنایان تقسیم کنند، افرادی که عشق را تفسیر می کنند.

همانگونه که جنگ تحمیلی عراق گذشت و به روزهای ثبات رسیدیم، از دوران جنگ تحمیلی اسراییل هم می گذریم، اما خاطراتش می ماند. بدانیم که همدلی و همراهی معنا و مفهوم بزرگی دارد. بدانیم که این روزها نیز می گذرد و روسیاهی برای زغال می ماند. یادمان باشد که خداوند ناظر است و قبل از آنکه در مورد درست یا غلط بودن داستان موسی و قومش اندیشه کنیم، بدانیم که على عليه السلام فرمود «ارحم ، ترحم» رحم كن، تا به تو رحم شود.

بیشتر بخوانید :مرگ سیاسی ترامپ در قمار جنگ اسراییل با ایران

بدانیم و باور داشته باشیم که همه چیز تقدیر الهی است و انسان کمترین نقش را در بروز شرایط دارد، شرایطی که به زیباترین وجه در این ابیات سروده شده، ابیاتی که به قیصر امین پور نسبت می دهند و تکذیب شده است. اما تفاوتی نمی کند و این شعر را می توان مصداقی برای شرایط زندگی انسان و راز خلقت توصیف کرد.

گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود / گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود

گاهی بساط عیش خودش جور می شود / گاهی دگر، تهیه بدستور می شود

گه جور می شود خود آن بی مقدمه / گه با دو صد مقدمه ناجور می شود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است / گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست / گاهی تمام شهر گدای تو می شود

گاهی برای خنده دلم تنگ می شود / گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود

گاهی تمام آبی این آسمان ما / یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود

گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود / ازهرچه زندگیست دلت سیر می شود

گویی به خواب بود جوانی‌ مان گذشت / گاهی چه زود فرصت مان دیر می شود

کاری ندارم کجایی چه می کنی /  بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود

اشتراک‌گذاری

لینک کوتاه:

گهرزمین
کاور شماره 2 خبر
آخرین اخبار