به گزارش پول نیوز ، با مطرح شدن نام مدنیزاده، اقتصاددان و رئیس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، به عنوان وزیر پیشنهادی امور اقتصادی و دارایی در دولت مسعود پزشکیان، این پرسش مطرح میشود که در شرایط کنونی اقتصاد ایران، “علم” و تخصص آکادمیک بر “تجربه” اجرایی برتری دارد یا خیر.آیا واقعا علم بهتر است یا تجربه؟
اقتصاددان و رئیس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، به عنوان وزیر پیشنهادی امور اقتصادی و دارایی در دولت مسعود پزشکیان، بحث پیرامون ویژگیهای یک وزیر اقتصاد موفق و اهمیت تخصص در برابر تجربه اجرایی بار دیگر داغ شده است. یک وزیر خوب اقتصاد، باید ترکیبی از ویژگیهای تخصصی، مدیریتی، اخلاقی و ارتباطی را دارا باشد تا بتواند اقتصاد کشور را در مسیر رشد پایدار و عدالت اقتصادی هدایت کند.
دیدگاههای اقتصادی و چالشهای اجرایی
مدنیزاده به اصلاح ساختاری بودجه کشور اعتقاد عمیقی دارد. او در جزوهای با عنوان «چهارچوب اصلاح ساختاری بودجه» به تحلیل و ارائه راهکارهایی برای ایجاد ثبات در اقتصاد کلان، حمایت از تولید و اشتغال، ارتقای عدالت اقتصادی و بهبود معیشت عمومی پرداخته است. دیدگاههای اقتصادی وی، از جمله تأکید بر کاهش مداخلات دولت در بازار و نقش تنظیمگر دولت در اقتصاد، از نظر دانش تخصصی قابل قبول و مورد احترام است.
با این حال، نویسنده این تحلیل تأکید میکند که توان اجرایی برای پیادهسازی این دانش هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. تجربیات اجرایی و عملیاتی مدنیزاده در حوزههای مرتبط مانند سازمان برنامهوبودجه، بانک مرکزی، بورس یا وزارتخانههای اقتصادی، عمدتاً در محدوده حضور در کمیتهها، کمیسیونها و فعالیتهای مشاورهای بوده است. به همین دلیل، این پرسش مطرح میشود که در شرایط پیچیده اقتصاد ایران، وی تا چه حد توانایی تحلیل و تصمیمگیری صحیح را دارد و واکنش ایشان در برابر چالشها چقدر مؤثر، سریع و قاطع خواهد بود.
نفوذ بر افکار عمومی و دستگاههای اجرایی
موفقیت یک وزیر اقتصاد تنها به دانش تخصصی وی محدود نمیشود. مدنیزاده در صورتی میتواند در تعامل مؤثر با سایر قوا (مجلس، قوه قضائیه)، رسانهها، جامعه نخبگان و بخش خصوصی موفق شود و قدرت هماهنگی بین دستگاههای اجرایی و پیادهسازی سیاستهای متخذه خود را داشته باشد که بدنه اقتصادی، قانونگذار و سیاستگذار کشور توانایی اجرایی او را باور داشته باشند. علاوه بر این، او باید بتواند افکار عمومی را برای اجرای سیاستهای اقتصادی که ممکن است در کوتاهمدت برای مردم دشوار باشد، به خوبی اقناع کند و از اثر سیاستهای اقتصادی بر اقشار مختلف جامعه و بخش صنعت آگاه باشد.
رویکردهای پیشنهادی برای جبران کمبود تجربه
این تحلیل اذعان میکند که تجربه اجرایی برای یک وزیر اقتصاد اهمیت زیادی دارد. با این حال، با توجه به اینکه گزینههای باتجربه نیز در سالهای گذشته کار زیادی از پیش نبردهاند، شاید گره مشکلات را باید در جایی دیگر جستجو کرد. در صورتی که فردی با تحصیلات و توانمندیهای علمی بالا، اما بدون سابقه اجرایی قابل توجه، به این سمت منصوب شود، میتواند با بهکارگیری دیدگاهها و روشهای خاصی، کمبود تجربه اجرایی را جبران کند. در چنین حالتی، چندین راهکار برای موفقیت پیشنهاد میشود:
اولویتبندی بر اساس تحلیل دقیق: اولویتهای اقتصادی را باید بر اساس تحلیلهای دقیق و مشورت مستمر با متخصصان باتجربه در حوزههای مختلف تعریف کند.
تمرکز بر اصلاحات تدریجی: اجرای سیاستها باید گام به گام و با تمرکز بر اصلاحات تدریجی انجام شود تا ریسکها به حداقل برسد و نتایج پایدارتری حاصل شود.
پذیرش بازخوردها: در دوران تصدی خود، پذیرش بازخوردها از ذینفعان مختلف (صنعتگران، دانشگاهیان، مردم عادی) را به عنوان یک اولویت قرار دهد تا سیاستها منعطف و کارآمد باشند.