Search

کشور دچار آمارسازی های ویرانگر و بی برنامگی

به گزارش پول نیوز ، کوچکترین نسیمی برایمان طوفان می شود، کوچکترین تهدیدی همه چیزمان را بر هم می ریزد، کوچکترین شایعه، بزرگترین بحران را به وجود می آورد و خلاصه در کوچکترین جریان سازی های هدفمند، بازی می خوریم و به عبارت بهتر و ساده تر، در زمین دشمن و دشمنان بازی می کنیم. در بسیاری از موارد، خودمان نیز نمی دانیم و نمی فهمیم چه بلایی بروزگارمان آمده یا آورده اند، اما هنگامی که به عقب بر می گردیم و واقع بینانه نگاه می کنیم، متوجه می شویم هر آنچه برایمان نوشته بودند، همان ها را پیاده کرده ایم.

در حالی که دلمان خوش است دست دشمنان را خوانده ایم، از سر ناآگاهی یا لجبازی، دست در دست دشمنان و در مسیری حرکت کرده ایم که دشمنان برایمان نوشته بودند. دلار که اولین روز پیروزی انقلاب 69 ریال بود، اکنون به یک میلیون و 100 هزار ریال رسیده و از هر مسوولی در هر رتبه و جایگاهی دلیل آن را سوال می کنیم، هیچ پاسخ قانع کننده ای ندارند و  این بحران در دیگر بخشها نیز بچشم می خورد.

واقعیت این است که بجای توجه به واقعیت ها، در نظر گرفتن شرایط موجود، تحلیل و تجزیه منطقی و آینده نگری، رویاپردازی می کنیم و آنچنان سخن می گوییم که گویا همه چیز را فهمیده ایم و برای مقابله با آنها راهکار داریم، در صورتی که هیچکدام از آنها نیست و ماجرا بسیار فراتر از اینهاست، ماجرایی که به زمینگیری اقتصاد و فقر مردم منجر می شود.

با نگاهی واقع بینانه متوجه می شویم که سالهاست بدون برنامه و بی توجه به آمارهای واقعی حرکت می کنیم. در حالی که مرکز ملی آمار را داریم و مسوولیت این مرکز، ارایه آمارهای درست منطبق بر واقعیت هاست، به جای آمارشناسی، آمارسازی می کنیم و اعداد و ارقامی اعلام می کنیم که به ذائقه مدیران بالادستی خوش بیاید و عملکرد ضعیف تصمیم گیران و تصمیم سازان را توجیه می کنیم.

به عنوان مثال در حالی از کاهش میزان بیکاری سخن می گوییم که ملاک اشتغال، کارکردن به مدت یک ساعت در یک هفته است، اما هیچ کس پاسخ نمی دهد ایا با یک ساعت کار در هفته می توان مخارج خود و اعضای خانواده را تامین کرد و مهمتر آنکه با این میزان بیکاران چه کنیم.

این قبیل آمارسازی ها را در دیگر زمینه ها نیز داریم و در حالی به این آمارها برای فرار از ناکارآمدی ها و سومدیریت ها استناد و ادعا می کنیم وضعیت خوبی داریم که اوضاع در واقعیت نه تنها خوب نیست بلکه بسیار خراب است. از آمار مرگ و میر تا وضعیت بیکاری، خط فقر، درصد تورم، کمبودها و بسیاری گزینه های دیگر نشان می دهد که کشور درگیر مدیریت بحران است. به عبارت بهتر به جای آمارسازی، باید بر واقعیت ها تکیه کنیم تا مشکلات را بشناسیم و بتوانیم برای رفع آنها مدیریت درست و منطقی داشته باشیم.

هنگامی که تحریم ها اقتصاد را به چالش کشیده، پولهای ایران در بانکهای جهانی بلوکه شده، برای خرید مواد اولیه، ماشین آلات، دانش فنی و… مشکل داریم، ادعا می کنیم همه چیز گل و بلبل است و تحریم ها کارایی لازم را ندارد. فساد در تمامی زمینه ها ویرانگر شده و تمامی دستگاهها از پلیس تا دادسراها درگیر مقابله با مفسدان هستند. از وزیر تا نماینده مجلس، از قائم مقام قوه قضاییه تا پسران معاون اول دستگاه قضا و حتی قضات و از بانکها تا شرکتهای خصوصی، خصولتی و عمومی غیر دولتی و حتی پسر و عروس امام جمعه تهران و رتبه های دیگر کشوری، از فساد پولهای کلانی به جیب می زنند و بسیاری از آنها محاکمه شده و سالهاست در زندان بسر می برند، ارتشا در قالب های گوناگون از زیرمیزی پزشکان تا بخشهای دیگر بیداد می کند و بسیاری موارد دیگر که بدلایل گفتنی و ناگفتنی نمی توان مطرح کرد، اما حاضر نمی شویم فساد سیستماتیک را در کشور بپذیریم. به عبارت بهتر اصراری بیهوده بر سرپوش گذاشتن بر واقعیت ها داریم.

دلارهای دولتی را به وارکنندگان می دهیم تا کالاها را با قیمت ارزان وارد کشور کنند، اما متوجه می شویم که مافیایی در کشور داریم که دلارهای دولتی را می گیرد و کالاهایی که با ارز دولتی وارد کرده، به قیمت آزاد در بازار آزاد می فروشد. بدتر اینکه دلارهایی که می بایست به کالاهای اساسی تبدیل شود و مانع خالی تر شدن سفره های خالی مردم شود، صرف خرید ویلا برای آقایان و آقازاده ها در کشورهای دیگر شده، این در شرایطی است که دلار لحظه ای گران می شود.

واقعیت این است که خودمان را به خواب زده ایم. هیچیک از اقدامات مبتنی بر آمارهای واقعی نیست و چون به جای اعلام آمارهای واقعی، آمارسازی می کنیم، نمی توانیم برنامه ریزی مناسبی برای رفع بحران ها انجام دهیم.

اگر اول آبان ماه را روز آمار و برنامه ریزی نامگذاری کرده ایم، بدلیل آن است که برنامه ریزی بدون داشتن آمار درست امکان پذیر نیست. باید بدانیم میزان تولیدات برنج، چای، حبوبات، گندم، لوازم خانگی، میلگرد، تیرآهن و… چقدر است تا متناسب با نیازهای کشور واردات انجام دهیم، اما چون آمارهای واقعی نداریم، کالاهایی وارد می کنیم که نه به اندازه نیاز، بلکه بسیار بیشتر از نیاز در داخل تولید می شود و وزارتخانه های کشاورزی، صمت و… اقدام به واردات کالاهایی می کنند، که کمر تولید کننده داخلی را می شکند. بدتر آنکه قانونی در مجلس شورای اسلامی وضع شده که نباید مجوز واردات کالاهایی که به اندازه نیاز در کشور تولید می شود، داده شود.

بارها شاهد بوده ایم که کشاورز سیب زمینی، پیاز، هندوانه، سیب و… را در بیابان رها می کند، زیرا بدلیل نبود آمار تناسب تولید و مصرف، بیش از اندازه تولید شده و بدتر آنکه سال بعد با کمبود همان محصولات رو به رو می شویم، معضلی دیگر که نمونه بارز نداشتن درک درست از آمار واقعی است.

برای آنکه چالشهای کشور را پایان دهیم، باید از آمارسازی دوری کنیم و هر آنچه در کشور جریان دارد، بر اساس واقعیت ها اعلام کنیم تا بتوانیم بر اساس واقعیت ها برنامه ریزی کنیم و تصمیم بگیریم.

اشتراک‌گذاری

لینک کوتاه:

صادرات
غذا و جشنواره
آخرین اخبار