به گزارش پول نیوز ، 22 بهمن 1357 همه چیز را دگرگون کرد. مردم ایران یک باره تصمیم گرفتند به هیچ کشوری تعظیم نکنند و به هیچ ابرقدرتی باج ندهند. به همین دلیل به اشکال گوناگون مورد هجمه قرار گرفتند. آنهایی که سالها به بهانه های گوناگون از ایران امتیاز می گرفتند، یک باره متوجه تغییر شرایط شدند. حکم بر این شد که ایران و ایرانی هیچ کشوری را برتر از خود ندانند و همه در شرایط برابر باشند. اما داستان چیز دیگری بود. جهان به سه دسته اول، دوم و سوم تقسیم شده بود و ایران با تمام ظرفیت، ذخایر، توان و هوشمندی که همگی داده های خداوند بود، در رتبه جهان سوم قرار می گرفت. اروپا و آمریکا به اشکال گوناگون ایران را تحقیر می کردند، در حالی که چیز از کشورهای جهان اول و دوم کم نداشتیم.
شعار استقلال و آزادی به مزاج مدعیان جهان اول خوش نیامد و به وحشیانه ترین ابزار متوسل شدند تا ایران و ایرانی را همچنان در بین جهان سوم نگه دارند. ترورهای گسترده ساماندهی شد، آشوب داخلی با هدف تجزیه ایران را رقم زدند، جنگ با عراق را به ایران تحمیل کردند، جنگ نرم را برنامه ریزی و اجرا کردند، جنگ اقتصادی با سلاح تحریم را در دستور کار قرار دادند و پس از آنکه در تمامی زمینه ها شکست خوردند، بار دیگر سراغ گزینه های اول آمدند و ترور دانشمندان و شخصیت های نظامی را بار دیگر اجرا کردند که این هم نتیجه نداد و با جان باختن یک دانشمند یا نخبه نظامی و علمی، چندین گزینه دیگر جایگزین شدند که عملکردی بهتر از گذشته را رقم زدند.
در حالی که باور داشتیم استکبار گزینه دیگری ندارد، بار دیگر گزینه نظامی را عملی کرد، گزینه ای که بسیار سخیف به نظر می رسید. اسراییل که وسعتی کمتر از استان همدان دارد، یک باره حمله نظامی را علیه کشورمان اجرا کرد و نتانیاهو که ایران را با نوار غزه اشتباه گرفته بود، از شکست ایران در 3 تا 6 روز خبر داد، خیال خامی که نشانگر خامی نتانیاهو بود.
اسراییل هر آنچه در چنته داشت، بسرعت رو کرد. با هواپیماهای اف 35 به ایران حمله ور شد و همزمان عوامل دست نشانده مرکب از افاغنه، جاسوسان و خودفروختگان، پهپادها و ریزپرنده ها را که از قبل در گوشه کنار کشور پنهان کرده بود، به حرکت درآورد. اما برای اولین بار اف 35 را ساقط کردیم، جاسوسان را گرفتیم و تهاجم ریزپرنده ها را مدیریت کردیم. همزمان موشکهایی که از مدتها قبل ساخته و برای چنین روزی انبار کرده بودیم، به سوی اسراییل پرتاب شد. ادامه تهاجم اسراییل و عملیات مقابله به مثل ایران بدانجا رسید که شهرهای اسراییل به ویرانه تبدیل شد و مردم فلک زده اسراییل که تاوان حماقت کابینه نتانیاهو را می دادند، در پناهگاههایی که از داشتن حداقل ها برای زندگی حداقلی هم محروم بود، آواره شدند.
اقتصاد اسراییل ورشکست شد و نه تنها منابع درآمدی اندک اسراییل به فنا رفت، بلکه هزینه سنگین 300 میلیاردی جنگ احمقانه نتانیاهو، اسراییل را در معرض سقوط و مرگ قرار داد. کابینه اسراییل که حرفی برای گفتن ندارد و مترسکی پوشالی بیش نیست و تنها به واسطه حمایت های کلان نظامی و مالی آمریکا وارد این عرصه شده بود، بار دیگر آویزان آمریکا شد و این بار به صراحت اعلام کرد که اگر آمریکا حمایت نکند، سقوطی مفتضحانه را تجربه خواهد کرد.
پاسخ مثبت به درخواست اسراییل بسیار احمقانه بود و کارشناسان سراسر جهان تاکید کردند که حمایت آمریکا از اسراییل، اقتصاد آمریکا را نیز ویران می کند. با این وصف تنها فردی که می توانست به درخواست احمقانه اسراییل پاسخ مثبت بدهد، فردی احمقی همچون ترامپ بود. ترامپ که همواره بر حفظ منافع آمریکا تاکید و خود را ناجی آمریکا معرفی می کرد، اثبات کرد که بازیچه اسراییل و نتانیاهو است و در حالی که جهان گمان می کرد اسراییل سگ دست نشانده آمریکاست، ترامپ با حمله نظامی به ایران، ثابت کرد که نه تنها ارزشی برای آمریکا قایل نیست، بلکه برای خوش رقصی مقابل ترامپ، حاضر است وارد جنگی شود که می توان شکست در آن را پیش بینی کرد. ترامپ امروز در شرایط اره قرار گرفته و مانند شخصی است که اره ای در گلو فرو بوده که هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. از یک سو ترامپ نمی تواند این اره را در گلو نگه دارد و از سوی دیگر بخواهد این اره را بیشتر در گلو فرو ببرد، بخشهای دیگری را پاره می کند و اگر هم بخواهد بیرون بیاورد، باز هم بخشهای دیگری را پاره می کند.
بی شک ترامپ با حمله به ایران، دست نشاندگی اسراییل و بازیچه ای حقیر را در کارنامه خود ثبت کرد و به منجلابی ورود کرده که هر چقدر دست و پا بزند، بیشتر فرو می رود. بی شک ورود ترامپ به جنگ اسراییل، آغازی بر مرگ سیاسی ترامپ است، قماری که به غیر باخت، شانس دیگری برای ترامپ، آمریکا و اسراییل ندارد.
ترامپ که در همین مدت کوتاه از ریاست جمهوری، خودسری های بسیاری داشته و اشتباهات بسیاری را مرتکب شده، بهتر بود قبل از آنکه وارد قمار اسراییل در جنگ با ایران شود، با مشاورانی لایق مشورت می کرد، تمامی جنگهای گذشته را مطالعه می کرد و به ویژه بر جنگ با ویتنام متمرکز می شد و لحظاتی را به یاد می آورد که نیروهای آموزش دیده آمریکایی با تمام تجهیزات مدرنی که داشتند و تمام شکنجه ها و جنایت هایی که در حق مردم ویتنام به عمل آوردند، در برابر ساده ترین مردم ویتنام سر تسلیم فرود آوردند و با آبروریزی خاک ویتنام را ترک کردند، سرنوشتی که تمامی متجاوزان باید به آن بیندیشند.