«احترام» تنها واژه مناسب نظامیان بی منت

به گزارش پول نیوز ، هر اتفاقی که رخ می دهد، خاطرات تلخ و شیرینی برجای می گذارد، خاطراتی که با وجود گذشت زمان، هرگز فراموش نمی شود. جنگ تحمیلی اسراییل به ایران 12 روز طول کشید و پس از ویرانی های اقتصادی گسترده در اسراییل، به پایان رسید. در آن روزها با چالش های بسیاری رو به رو بودیم، چالشهایی که بر همه چیز سایه انداخته بود.

یکی از مهمترین چالشهایی که تحمل شرایط جنگی را سخت می کرد، وجود خیانتکارانی بود که در سه دسته جاسوسان اسراییلی، خودفروختگان داخلی و افغانی های نمک نشناس، جان و مال ایرانیان را تهدید می کرد. در حالی که نگران حملات ویرانگر اف 35 اسراییل بودیم، پهپادها و ریزپرنده هایی که در هر گوشه از کشورمان به وسیله خیانتکاران به نقاط حساس کشور پرتاب می شد، بیش از همه آزارمان می داد.

برای مقابله با این خیانتکاران، لازم بود به صورت گسترده و در تمامی لایه ها، به شناسایی آنها بپردازیم. از مردم درخواست شد نسبت به هر تحرک حتی همسایگان و دوستان نیز حساس باشند و چنانچه رفتار سوال برانگیزی را متوجه شدند، به سرعت به دستگاههای مربوطه اطلاع دهند. از سوی دیگر مشخص شده بود که پهپادها و ریزپرنده ها به وسیله وانت و کامیونت در سطح شهر جابجا می شوند، به همین دلیل در سراسر کشور ایست بازرسی های گسترده شکل گرفت و هر وسیله نقلیه ای که مشکوک به نظر می رسید، مورد بازرسی قرار می گرفت، رفتاری که به شناسایی هزاران ریزپرنده منجر شد.

این مراکز ایست بازرسی ها، به ناچار راه بندان ایجاد می کرد و در شرایط جنگی که نگرانی از بمباران وجود داشت، روان مردم را آزار می داد. اما چاره ای نبود و تمامی مامورانی که در ایست بازرسی ها حضور داشتند و مردمانی که وقتشان در راه بندان ها تلف می شد، بخوبی می دانستند که تا چه اندازه این اقدامات موثر و مفید است. مامورانی که در ایست بازرسی ها به صورت شبانه روزی فعالیت می کردند، از جان برکفان ارتش، سپاه، بسیج و فراجا بودند.

همچنین بخوانید  مرگ سیاسی ترامپ در قمار جنگ اسراییل با ایران

بخاطر دارم که در نزدیکی محل سکونتم، ایست بازرسی به وسیله نیروی انتظامی ایجاد شده بود و ماموران فراجا با ایثار به انجام وظیفه می پرداختند. در یکی از روزها که در بمباران شدیدی در نزدیکی محل کارم صورت گرفته بود، با اعصابی به هم ریخته به سوی خانه باز می گشتم و مطابق معمول، با راه بندان ایست بازرسی رو به رو شدم. عصبانیت خارج از معمولی داشتم که ناشی از تحمل بمباران بود. ماموران ایست بازرسی نیروی انتظامی با احترام از من خواستند صندوق ماشینم را باز کنم و من که کلافه شده بودم، با عصبانیت اعتراض می کردیم. در حالی که ماموران ایست بازرسی در حال تفتیش ماشینم بودند، فرمانده آنان با خونسردی و با کمال احترام به من توضیح می داد که خیانتکاران با ایران چه می کنند و این بازرسی ها برای نجات کشور و جان تک تک مردم است.

فرمانده نیروی انتظامی آنقدر با احترام سخن می گفت که به آرامش رسیده بودم و بابت عصبانیتم احساس شرمندگی می کردم. رفتار فرمانده به اندازه ای محبت آمیز، محترمانه، مسوولانه و تاثیرگذار بود که دلم می خواست ساعتها کنار ماموران ایست بازرسی بمانم و به جان برکفان نیروی انتظامی کمک کنم. پس از پایان ایست بازرسی، به تک تک ماموران خداقوت گفتم و با احترام آنان را به خدا سپردم.

بخاطر آوردم که در تمامی روزهای جنگ تحمیلی اسراییل، همواره برخوردهای محترمانه ای از نظامیان شاهد بودیم و هیچیک از دوستان و آشنایانی که با آنها در تماس بودم، گلایه ای از رفتار ماموران ایست و بازرسی نداشتند.

اکنون آمارها حکایت از آن دارد که بیش از 10 هزار پهپاد و ریزپرنده به همراه مقدار زیادی مواد منفجره و سلاح به همراه تعداد زیادی از خیانتکاران فقط در تهران کشف شده، کشفیاتی که بی شک مدیون نظامیان جان بر کف کشورمان هستیم. تصور اینکه این تعداد ریزپرنده چه ساختمانهایی را ویران می کرد و جان چه کسانی را می گرفت، وحشتناک است.

شاید و شاید یکی از این ریزپرنده ها به سوی یکی از نزدیکانمان پرتاب می شد و حتی خانه یا خودرو خودمان را هدف قرار می داد و هزاران احتمالی که می توانست نزدیک تر از رگ گردنمان باشد که به لطف نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی به خیر گذشت. به همین دلیل دست به آسمان بلند می کنیم و برای سلامت تک تک شان به درگاه خداوند دعا می کنیم.

اشتراک‌گذاری

لینک کوتاه:

ایران
زباله-1
آخرین اخبار