Search

روایت جبار باقری مدیرمجرب سازمان زندانهای کشور از حرفه مددکاری اجتماعی

از تجربه تا نظریه؛ تکوین مددکاری اجتماعی در زندان

کتاب مددکاری اجتماعی در زندان نوشته جبار باقری، از معدود آثاری است که هم‌زمان سه ساحت نظریه علمی، تجربه زیسته مدیریتی و دغدغه انسان‌گرایانه را در متن زندانبانی اسلامی به هم پیوند می‌زند و برای مددکاران اجتماعیِ شاغل در زندان‌ها ، کانون‌های اصلاح و تربیت و انجمن های حمایت زندانیان ، نه فقط یک منبع درسی، بلکه نوعی راهنمای حرفه‌ای زندگی کاری به شمار می‌آید.

به گزارش پول نیوز ، کتاب مددکاری اجتماعی در زندان نوشته جبار باقری، از معدود آثاری است که هم‌زمان سه ساحت نظریه علمی، تجربه زیسته مدیریتی و دغدغه انسان‌گرایانه را در متن زندانبانی اسلامی به هم پیوند می‌زند و برای مددکاران اجتماعیِ شاغل در زندان‌ها ، کانون‌های اصلاح و تربیت و انجمن های حمایت زندانیان ، نه فقط یک منبع درسی، بلکه نوعی راهنمای حرفه‌ای زندگی کاری به شمار می‌آید. این کتاب ۲۰۰ صفحه‌ای، با قطع وزیری و به همت انتشارات آوای نور، اکنون به چاپ‌های بعدی رسیده و همین استمرار چاپ و ارجاع، نشانه آن است که جامعه حرفه‌ای زندان و انجمن‌های حمایت زندانیان، آن را به‌درستی به رسمیت شناخته است.

نویسنده‌ای از دل زندان، نه ناظر بیرونی

برای درک عمق این کتاب، باید ابتدا به خودِ جبار باقری نگاه کرد. او صرفاً یک نویسنده دانشگاهی یا نظریه‌پرداز پشت میز نیست؛ مدیری است با نزدیک به چهل سال تجربه در متن زندان‌های کشور. سوابق او در مدیریت کل زندان‌ها و اقدامات تأمینی و تربیتی در استان‌های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کردستان و البرز، و سپس در مسئولیت‌هایی چون معاونت کارآفرینی و اشتغال زندانیان در بنیاد تعاون و مدیریت انجمن حمایت زندانیان مرکز کشور، او را به یکی از چهره‌های تأثیرگذار زندانبانی معاصر ایران تبدیل کرده است.

برای نگارنده این یادداشت، جبار باقری تنها نامی در احکام اداری نیست؛ او سال‌ها مدیر، همکار و دوستی بوده که در اداره کل زندان‌های استان آذربایجان غربی، مفهوم مدیریت را با دو واژه تعریف کرد: انسانیت و دقت؛ بسیاری از ما در کنار او آموختیم که می‌توان در دل ساختاری سخت و انضباطی، همچنان بر نگاه انسانی به زندانی و خانواده او پافشاری کرد و در عین حال، به قواعد قانون و نظم سازمانی نیز پایبند ماند. همین تجربه زیسته است که وقتی نام او روی جلد مددکاری اجتماعی در زندان می‌آید، به خواننده اطمینان می‌دهد با متنی روبه‌روست که از دل میدان نوشته شده است.

معرفی رسمی کتاب بر یک نقطه عزیمت روشن تأکید می‌کند: ضرورت تخصصی شدن مددکاری اجتماعی در حوزه‌های مختلف، به‌ویژه زندان و کانون‌های اصلاح و تربیت. نویسنده به‌درستی یادآور می‌شود که مددکاران اجتماعی در زندان، با چهار گروه اصلی در تماس‌اند: زندانیان، خانواده‌های آنان، مسئولان و کارکنان زندان؛ و کیفیت مداخلات آنان به سطح آگاهی و دانش‌شان در چند حوزه کلیدی وابسته است:

  • شناخت علمی موضوعات، مشکلات و گروه‌های هدف
  • شناخت ساختار کشور و نظام اداری ـ قضایی
  • شناخت قوانین، مقررات و دستورالعمل‌های مرتبط
  • شناخت منابع اجتماعی و شبکه‌های حمایتی

از همین‌جا، طرح اصلی کتاب شکل می‌گیرد: متن به گونه‌ای فصل‌بندی شده که هر فصل یکی از این پایه‌ها را تقویت کند و در مجموع، مددکار را از مرحله حضور صرف در واحد مددکاری به مرحله کنش‌گر حرفه‌ای و آگاه در نظام کیفری برساند. در واقع، کتاب می‌خواهد مددکاری در زندان را از حد یک وظیفه اداری، به یک حرفه با استانداردهای علمی، اخلاقی و حقوقی ارتقا دهد؛ حرفه‌ای که در زندانبانی اسلامی، نقشی محوری در تحقق عدالت، کاهش آسیب و کرامت‌بخشی به انسان در حبس دارد.

فصل‌های مفهومی؛ تعریف دوباره نقش مددکار

در بخش‌های آغازین کتاب، باقری میدان کار مددکار را بازتعریف می‌کند. زندان، در این نگاه، فقط یک فضای فیزیکی با دیوار، در، نرده و نگهبان نیست؛ بلکه شبکه‌ای از روابط انسانی است که در آن، بزهکار، بزه‌دیده، خانواده، قاضی، مأمور، مددکار، روحانی، روان‌شناس و کارآفرین درهم‌تنیده‌اند. نویسنده با بهره‌گیری از ادبیات علمی مددکاری اجتماعی در نظام کیفری و نیز تجربیات اجرایی، تفاوت‌های مددکاری در جامعه آزاد و مددکاری در زندان را برجسته می‌کند: محدودیت‌های امنیتی، فشار انگ اجتماعی، بحران هویت زندانی، و حساسیت مضاعف روابط با خانواده‌ها، همه عواملی‌اند که مددکار زندان را در موقعیتی منحصر به فرد قرار می‌دهند.

این فصل‌ها، کارکردی دوگانه دارند: از یک سو برای دانشجویان و مددکاران جوان، تصویری واقع‌بینانه از میدان کار ارائه می‌دهند و از سوی دیگر، برای کارکنان باسابقه، نوعی بازآرایی ذهنی فراهم می‌کنند؛ گویی نویسنده می‌خواهد بگوید زمان آن رسیده است که نقش مددکار در زندان از حاشیه به متن تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی در واحدهای اصلاحی بیاید. این نگاه، همان جایی است که تجربه مدیریتی باقری به متن کتاب عمق می‌بخشد.

فصل‌های ساختاری و حقوقی؛ خوانش قانون از منظر انسان

خوشه دوم فصل‌ها، بر شناخت ساختار کشور و قوانین و مقررات متمرکز است؛ جایی که مددکار بدون تسلط بر آن، عملاً دست‌بسته می‌ماند. باقری در این بخش‌ها، زندان را در متن نظام کیفری ایران قرار می‌دهد: از قانون مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری تا آیین‌نامه سازمان زندان‌ها و مصوبات مرتبط با مجازات‌های جایگزین، آزادی مشروط، تعلیق مجازات و استفاده از ظرفیت‌هایی چون پابند الکترونیک که اهمیت آگاهی برای مددکاران اجتماعی زندانها خیلی مهم است .اما ویژگی مهم این فصل‌ها، صرفاً ذکر مواد قانونی نیست؛ نویسنده قانون را از منظر کاربست مددکاری می‌خواند. یعنی نشان می‌دهد مددکار چگونه می‌تواند با نوشتن گزارش‌های دقیق، مستند و انسانی، بر تصمیم‌های قضایی اثر بگذارد؛ چگونه می‌تواند در شورای طبقه‌بندی از پرونده زندانی‌ای دفاع کند که شواهد اصلاح و بازسازی در او دیده می‌شود؛ و چگونه می‌تواند با ارجاع‌های دقیق به قانون، مسیر کاهش جمعیت کیفری و استفاده از ظرفیت عدالت ترمیمی را هموار کند. در اینجا، باقری در واقع از مددکار می‌خواهد قانون را نه به عنوان مانع، بلکه به عنوان ابزار حمایت از کرامت و بازگشت زندانی بفهمد.

فصل‌های میدانی؛ زندانی، خانواده و کارکنان

یکی از نقاط قوت کتاب، فصل‌هایی است که به گروه‌های هدف مستقیم مددکاری می‌پردازد: زندانیان، خانواده‌های آنان، و حتی کارکنان و مدیران زندان. در این فصل‌ها، لحن کتاب ملموس‌تر و نزدیک‌تر به واقعیت‌های روزمره اندرزگاه‌ها و واحدهای ملاقات است. نویسنده از تجربه سال‌های مدیریت در چند استان استفاده می‌کند تا نشان دهد زندانی یک مجموعه عددی در آمار نیست؛ او انسانی است با تاریخچه خانوادگی، شکست‌ها، آسیب‌ها، استعدادها و ظرفیت‌های مغفول که باز سازی شخصیت اجتماعی او در گرو همت مددکار اجتماعی است .

در مورد زندانی، کتاب بر چند محور تأکید می‌کند: ارزیابی وضعیت روانی و اجتماعی در بدو ورود، تشکیل پرونده شخصیت، شناسایی عوامل خطر و حمایت، طراحی برنامه فردی اصلاح و توانمندسازی، و پیگیری مداوم مسیر تغییر. مددکار در این میان، نقش مترجم وضعیت زندانی را برای سیستم دارد؛ اوست که می‌تواند پشت سکوت، پرخاش، اعتیاد، افسردگی و رفتارهای پرخطر، روایت انسانی و قابل فهمی برای قاضی، رئیس زندان و شورای طبقه‌بندی بسازد.

در حوزه خانواده، فصل‌های کتاب به‌خوبی نشان می‌دهد که زندان، فقط فرد را پشت میله نمی‌برد؛ بلکه خانواده را به حاشیه اجتماعی می‌رانَد. فقر، شرم، انگ اجتماعی، ترک تحصیل فرزندان، فروپاشی روابط زناشویی و آسیب‌های متعدد دیگر، خانواده زندانی را در معرض خطر جدی قرار می‌دهد. باقری در اینجا مددکار را به پلی میان زندان و خانه تبدیل می‌کند؛ کسی که باید هم وضعیت خانواده را بفهمد و هم در حد امکان، از ظرفیت انجمن‌های حمایت از زندانیان، خیرین، نهادهای حمایتی و حتی سازوکارهای رسمی برای کاهش فشار بر این خانواده‌ها بهره بگیرد.

در مورد کارکنان و مدیران، کتاب به‌طور ضمنی نشان می‌دهد که مددکاری موفق در زندان بدون همکاری صمیمانه و حرفه‌ای با کادر اداری و حفاظتی ممکن نیست. نگاه انسان‌گرایانه باقری، که نگارنده سال‌ها آن را در مدیریت او تجربه کرده است، در سطرهای کتاب نیز دیده می‌شود: او مددکار را دعوت می‌کند که در عین دفاع از حقوق زندانی، شأن و نقش کارکنان را نیز در نظر بگیرد و به جای تقابل، به دنبال گفت‌وگوی حرفه‌ای با آنان باشد.

فصل‌های منابع و شبکه‌ها؛ مددکار به‌مثابه معمار بازگشت

محور چهارم کتاب، شناخت منابع اجتماعی و شبکه‌های حمایتی است. در این بخش‌ها، نویسنده نشان می‌دهد که مددکاری اجتماعی در زندان اگر به پشت در زندان ختم شود، نیمه‌کاره می‌ماند. او با اشاره به ظرفیت انجمن‌های حمایت زندانیان، سازمان‌های مردم‌نهاد، مراکز فنی و حرفه‌ای، نهادهای حمایتی و خیریه، و سازوکارهای اشتغال و کارآفرینی، مددکار را به معمار پل بازگشت تبدیل می‌کند.

اینجاست که تجربه باقری در معاونت کارآفرینی و اشتغال زندانیان و مدیریت انجمن حمایت زندانیان مرکز، به‌روشنی رخ می‌نماید. او می‌داند که بدون شغل، مهارت و شبکه حمایتی، سخن گفتن از عدم بازگشت به چرخه جرم بیشتر شبیه آرزوست تا برنامه. بنابراین، در این فصل‌ها، مددکار می‌آموزد چگونه برای زندانی در آستانه آزادی، ترکیبی از حمایت‌های مادی، روانی، آموزشی و اجتماعی را تدارک ببیند تا بازگشت او به جامعه، نه صرفاً خروج از زندان، بلکه ورود به یک زندگی با عزت نفس و امکان موفقیت باشد. این همان جایی است که مفهوم عدالت ترمیمی در معنای عملی خود تجسم پیدا می‌کند.

نگاه دینی و انسان‌گرایانه؛ روح واحد فصل‌ها

ورای ساختار موضوعی، روح حاکم بر کتاب نگاه دینی و انسان‌گرایانه نویسنده است. در این نگاه، زندانی پیش از آن‌که برچسب‌خورده باشد، امتحان‌شده است؛ انسانی که در مسیر زندگی خطا کرده، اما در برابر خداوند، جامعه و خود، هنوز فرصت بازسازی دارد. همین باور است که در سراسر کتاب، به صورت تأکید بر کرامت انسانی، حرمت خانواده زندانی، و ضرورت پرهیز از تحقیر، برچسب‌زنی و ناامیدسازی، خود را نشان می‌دهد.

این نگاه، در عمل مدیریت باقری نیز بارها تجربه شده است. نگارنده بارها شاهد بود که چگونه در تصمیم‌های سخت، از انتقال یک زندانی تا رسیدگی به درخواست خانواده‌ای دردمند، او تلاش می‌کرد راه‌حلی بیابد که هم با قانون سازگار باشد و هم با وجدان دینی و انسانی. مددکاری اجتماعی در زندان در حقیقت صورت مکتوب همین منش است؛ متنی که به مددکار جوان می‌آموزد چگونه می‌توان در سخت‌ترین ساختارها، همچنان انسان ماند و انسان ساخت.

جایگاه کتاب در حرفه مددکاری زندان

با در نظر گرفتن مجموعه این ویژگی‌ها، می‌توان گفت مددکاری اجتماعی در زندان سه کارکرد اصلی دارد:

  • برای دانشجویان و مددکاران تازه‌کار، کتابی درسی و آموزشی است که میدان، نقش و مهارت‌های پایه را معرفی می‌کند؛
  • برای مددکاران شاغل و کارشناسان باسابقه، متنی برای بازاندیشی و ارتقای رویکرد حرفه‌ای است؛
  • و برای مدیران زندان‌ها و انجمن‌های حمایت زندانیان، آینه‌ای است که نشان می‌دهد مددکار اجتماعی چگونه می‌تواند از حاشیه به متن تصمیم‌سازی سازمانی منتقل شود.

اگر قرار باشد ورود مسئولانه به حرفه مددکاری اجتماعی در زندان را تعریف کنیم، مطالعه این کتاب، بخشی از پیش‌نیاز بدیهی آن است. مددکارِ زندان بدون درک پیوند میان قانون و انسان، ساختار و روح، مجازات و امکان بازسازی، نمی‌تواند در مسیر زندانبانی اسلامی نقش مؤثری ایفا کند. کتاب جبار باقری، دقیقاً برای پر کردن همین خلأ نوشته شده است؛ پلی میان تجربه چهل‌ساله یک مدیر کاریزماتیک و نسلِ تازه‌ای از مددکاران اجتماعی که می‌خواهند این شغل را با نگاه حرفه‌ای، علمی و عمیقاً انسانی به سرانجام برسانند.

یادداشتی بر کتاب مددکاری اجتماعی در زندان : شاهرخ احمدزاده

اشتراک‌گذاری

لینک کوتاه:

IMG_20251219_142938_575
احمدی - نوین تک
آخرین اخبار