به گزارش پول نیوز ، دلم برای ایران می سوزد. کشوری که روزی پهناورترین کشور جهان بود، مقتدرترین حکومت را داشت، هوشمندترین و شجاع ترین نظامیانش دریا و خشکی را بسادگی تسخیر می کردند، مردمان یکتاپرستش هرگز تن به بت پرستی ندادند، پیشرفته ترین معماری مردمش به ساخت تخت جمشید، پاسارگاد، منارجنبان و… منجر شد، در پزشکی و نجوم سرآمد بود، شاعرانی که واژه ها را به بازی می گرفتند و دیوان خلق می کردند، اندیشمندانی که برای رفاه حال مردم اختراع می کردند، حاکمانی که برای اولین بار آزادی را تفسیر کردند، شاپور که پادشاه روم مقابل اسبش زانو می زند و بسیاری موارد دیگر که هر کدام می تواند سندی برای افتخار باشد.

ایران در طول تاریخ از حاکمان بی لیاقت و مردمان بی تفاوت در رنج بوده و هر آنچه بزرگانی همچون کورش کبیر، داریوش کبیر، شاپور، نادرشاه و… بدست آوردند، حاکمان نالایق بسادگی از دست دادند تا ایران روی نقشه کوچک شود.
وجود بزرگان عرصه علم و ادب از فردوسی، سعدی و حافظ تا ابن سینا، رازی، نظام الملک و… نشانگر هوش و ذکاوت خدادادی به ایرانی است، وضعیتی که باعث شده کشورهای پیشرفته جهان چشم به نخبگان ایرانی داشته باشند و به اشکال گوناگون آنها را جذب کشور خود کنند.
در حالی نام بزرگانی همچون کورش کبیر را از کتابهای درسی حذف کرده اند که در قران از او به عنوان پیامبر یاد شده و در حالی که منشور کورش در موزه انگلیس نگهداری می شود و سازمان ملل نمونه مشابه آن را ساخته و به عنوان سند آزادی نگهداری می کند، حتی یک فیلم از افتخارات هخامنشیان ساخته نشده است. تاسف آورتر انکه سریال هایی همچون جومونگ را می خریم تا به جای بزرگان ایران، تن به بزرگنمایی کاذب دیگر کشورها بدهیم.
هنگامی که خودزنی می کنیم و به اشکال گوناگون پیشینه ایران را زیر سوال می بریم، چه انتظاری از جهانیان داریم. در حالی که ترکیه مولانای ایران را مصادره کرده و همه ساله همایش بزرگی برای گرامیداشت وی برگزار می کند، در ایران برای سعدی، فردوسی، رودکی، خیام و… چه می کنیم؟
این همه بی تفاوتی و بیگانگی نسبت به فرهنگ ایران و ایرانی، تبعات بدتری هم دارد که همانا دست اندازی به خاک ایران است. هنگامی که کوته فکران نان به نرخ روز بخور، در یک مسابقه مسخره نماد تخت جمشید را سیبل سنگ اندازی می کنند، عده ای دیگر به سوی آن سنگ می اندازند و بابت سرنگونی نماد تخت جمشید هورا می کشند و از همه بدتر این همه دستگاه ناظر که جلوی انتشار فیلم ها، اشعار و کتابها را می گیرند، در مقابل این بی حرمتی سکوت می کنند، از اعرابی که چشم طمع به خلیج فارس دارند و می خواهند نام جعلی خلیج عربی بر آن بگذارند، چه انتظاری داریم.
البته که این همه ماجرا نیست، شیخ نشین امارات که هیچ پیشینه ای برای افتخار ندارد و هرگز در برابر تمدن کهن ایران نمی تواند حرفی برای گفتن داشته باشد، ادعای مالکیت جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را دارد. هرچند این ادعا نه فقط زیاده خواهی بلکه مسخره است، اما بی توجهی سالیان گذشته این جسارت را به اعراب داده که ادعای تملک بر جزایر سه گانه ایران داشته باشند.
براستی برای این جزایر چه کرده ایم. مردمانی که در محرومیت زندگی می کنند و از داشتن حداقل ها محروم هستند. در تمامی سالهای گذشته هیچ اقدامی برای رفع محرومیت ساکنان این جزایر به عمل نیاورده ایم، در حالی که اگر در اختیار اعراب بود، اکنون به اندازه دبی، شارجه و ابوظبی گسترش یافته بود.
با نگاهی به قشم و کیش، متوجه می شویم که مردم تمایل بسیاری برای سفر به جزایر خلیج فارس دارند و اگر هوشمندانه نگاه می کردیم، اکنون سه جزیره ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی می توانست همپای قشم و کیش توریست جذب کند.
گزینه دیگر آنکه می توانستیم نام این جزایر را به نام بزرگان ایران تغییر دهیم و نامهای ایرانی بر روی آنها بگذاریم. چه اشکالی دارد که نام این جزایر را به هخامنش، اشکانی، ساسانی و گزینه های دیگر تغییر دهیم.
اکنون که تهدید امارات علیه سه جزیره ایرانی جدی شده، تازه از خواب بیدار شده ایم و روز نهم آذر را به نام سه جزیره ایرانی نامگذاری کردیم. اما این نامگذاری چه فایده ای داشته است. در این روز چه کردیم؟ کمترین کاری که می توانست صورت پذیرد، سفر استانی رییس جمهور، رییس مجلس، رییس قوه قضاییه یا دیگر مسوولان به این جزایر بود. اختصاص اعتبار برای رفع کمبودها یا ساخت یک درمانگاه و افتتاح آن با حضور مسوولان می توانست گزینه مناسبی باشد.
بهترین کاری که می توانست صورت پذیرد، ساخت یک سریال تلویزیونی با رویکرد و فرهنگ ایرانی در جزایر سه گانه است یا کمترین کار این بود که صدا و سیما در روز جزایر سه گانه، برنامه های کودک، سلام ایران، برنامه های رادیو و بسیاری برنامه های دیگر را در جزایر سه گانه برگزار کند. چه اشکالی دارد که پزشک طب سنتی به جای استودیو چهارراه پارک وی در تنب بزرگ از داروهای گیاهی سخن بگوید، چه اشکالی دارد که برنامه کودک در بین کودکان ابوموسی برگزار شود، به کجای سیاست خارجی بر می خورد اگر در تنب کوچک به تشریح سیاستهای اعراب علیه ایران پرداخته شود.
اگرچه اقدامات نه چندان چشمگیری برای جزایر سه گانه صورت گرفته، اما واقعیت این است که برای حفظ جزایر سه گانه ایران که اعراب به آن چشم طمع دوخته اند، همه کار می شود کرد ولی به نظر می رسد انگیزه ای برای این مهم وجود ندارد و به عبارت بهتر جزایر سه گانه جایی در سیاست داخلی و خارجی ندارد.




آژانس خلاقیت کوانتا