
به گزارش پول نیوز ، اکنون دو دیدگاه درباره اقتصاد روسیه وجود دارد. دیدگاه اول، که توسط ولادیمیر پوتین تبلیغ میشود، این است که اقتصاد روسیه بهطور شگفتانگیزی مقاوم بوده و به اندازه کافی قوی است تا اهداف بلندپروازانه او را پشتیبانی کند؛ اهدافی که شامل ادامه جنگ در اوکراین و توسعه و ارتقای نیروهای نظامی برای مقابله احتمالی با ناتو در آینده است.
دیدگاه دوم معتقد است که اقتصاد روسیه روزی فرو خواهد ریخت. اما هیچ یک از این دو دیدگاه بهطور کامل درست نیست. توانایی روسیه برای ایجاد یک نیروی نظامی واقعی که بتواند ناتو را در بلندمدت به چالش بکشد، محدود به فشارهای مالی، بازار کار اشباع، تحریمهایی که دسترسی به فناوریهای حیاتی را مسدود میکنند، و صنعتی دفاعی است که در حال حاضر با ظرفیت کامل کار میکند. کارشناسان دفاعی پیشبینی میکنند که بازسازی کامل نیروهای نظامی روسیه احتمالا بین ۷ تا ۱۰ سال طول خواهد کشید؛ یعنی بازسازی ذخایر تسلیحات، جایگزینی تجهیزات سنگین از دست رفته و بازسازی توان رزمی و آمادهسازی نیروها.
با این حال، در کوتاهمدت، روسیه میتواند با حملات سایبری و خرابکاری، اعضای ناتو را به ارزانترین شکل تحت فشار قرار دهد و ممکن است حتی پیش از بازسازی کامل، به حمله مستقیم اقدام کند، زیرا کشورهای اروپایی به سرعت در حال ارتقای دفاع خود هستند.
با وجود تحریمها و انزوای بینالمللی، روسیه توانسته ماشین جنگی خود را فعال نگه دارد. در سال ۲۰۲۱، کرملین حدود ۲۲ درصد بودجه فدرال را به حوزه نظامی اختصاص داد و امروز تقریبا ۴۰ درصد بودجه فدرال، معادل حدود ۸ درصد تولید ناخالص داخلی (شامل هزینههای امنیت داخلی)، صرف امور نظامی میشود. دولت تولید پهپاد و مهمات را گسترش داده، ذخایر تجهیزات دوران شوروی را بازسازی کرده و مشوقهای مالی برای جذب نیرو به ارتش ارائه میدهد. روسیه توانست حمله خود را بدون قرار دادن کل اقتصاد در وضعیت جنگی، با اعلام بسیج جزئی و تشویق کارخانههای دفاعی موجود برای کار شبانهروزی، حفظ کند. واردات موازی-کالاهایی که توسط شخص ثالث و بدون اجازه تولیدکننده به روسیه فروخته میشوند-و تامینکنندگان چینی، کمبود قطعات حیاتی ناشی از تحریمها را پوشش دادهاند.
اما اقتصاد جنگی روسیه تنها تا حدی کار میکند. محدودیتهای تولید کوتاهمدت، فشارهای مالی، بازار کار اشباع، انزوای فناوری و پراکندگی صنعتی دفاعی، توان اقتصاد را محدود میکنند. هزینههای دفاعی مانند اقتصاد کالاهای مصرفی عمل میکند: کارخانهها با ظرفیت کامل کار میکنند، کارگران حقوق دریافت میکنند، و تقاضا برای مواد اولیه افزایش مییابد، اما محصول تولیدی اغلب بلافاصله در میدان نبرد نابود میشود.
تانکها، پهپادها و مهمات تولید میشوند تا در میدان جنگ مصرف شوند، درحالیکه دولت مستمری طول عمر به مجروحان و مزایای فوت به خانوادههای کشتهشدگان پرداخت میکند. شاخصهای مالی روسیه هشدار دهنده هستند. درآمد نفت و گاز کاهش یافته است، به دلیل قیمت پایینتر، افزایش هزینههای لجستیکی، نوسانات نرخ ارز و تهدید تحریمهای گستردهتر.
روسیه با کمبود نیروی کار مواجه است. تا پایان ۲۰۲۴، شرکتهای روسی با کمبود2.2میلیون نیروی کار روبهرو بودند و ۷۰ درصد کسبوکارها اعلام کردند کمبود کارمند دارند. همزمان، فشارهای جمعیتی افزایش یافته است: افراد بالای ۶۵ سال اکنون ۱۸ درصد جمعیت روسیه را تشکیل میدهند و انتظار میرود این نسبت تا میانه قرن بیستویکم به ۲۴ درصد برسد.
تحریمها و کنترل صادرات ایالات متحده و اروپا، عرضه قطعات پیشرفته مانند نیمههادیهای پیشرفته، بلبرینگهای دقیق و ماشینآلات تخصصی را محدود کرده و اقتصاد روسیه را مجبور به جایگزینی پرهزینه کردهاند. روسیه میتواند سلاحها را مونتاژ کند، اما قادر به بازسازی پایه صنعتی پیچیده برای رقابت بلندمدت نیست. این کشور اکنون به چین وابسته شده است – نه فقط برای قطعات، بلکه برای ماشینآلات و رباتهای صنعتی – که قدرت قابلتوجهی به پکن در برابر مسکو میدهد.
ایالات متحده و اروپا نباید تنها منتظر فروپاشی اقتصاد روسیه باشند. محدودیتهای ساختاری نشان میدهد که احیای نظامی برنامهریزیشده روسیه کند، نامتوازن و پرهزینه خواهد بود و این فرصت مناسبی برای دشمنانش فراهم میکند تا رشد نظامی آن را مهار کنند.
تحریمها و محدودیتهای صادراتی همچنان میتوانند مسکو را تحت فشار قرار دهند، واردات جایگزین را مجبور کنند و وابستگی به چین را افزایش دهند. اگر سیاستگذاران آمریکایی و اروپایی کنترلهای بیشتری بر روی قطعات حساس- مانند اپتیک، نیمههادیها و ماشینآلات پیشرفته- اعمال کنند و صادرات نفت و دسترسی به سیستم مالی روسیه را محدود نمایند، فشار بیشتری بر اقتصاد و پایه صنعتی روسیه وارد خواهد شد.
سیاستگذاران باید پیشبینی کنند که کرملین چگونه خود را وفق میدهد. روسیه ممکن است با نظامیتر کردن بیشتر اقتصاد، صنایع غیر نظامی را برای تولید نظامی تغییر دهد، کارخانههای جدید بسازد و با افزایش دستمزد، معافیت از خدمت و کارزارهای استخدام، نیروی بیشتری به صنایع دفاعی جذب کند. چنین اقداماتی برای پوتین پرریسک است، زیرا مردم عادی باید فداکاری کنند؛ کارخانههای مصرفی ممکن است تعطیل شوند، کالاها سهمیهبندی شوند و شرکتها کارکنان خود را از دست بدهند.
با این حال، پوتین تاکنون رضایت عمومی را با حفظ زندگی روزمره در شرایط نسبی عادی حفظ کرده است. بسیج کامل میتواند اثرات جنگ را برای مردم ملموستر کند، اما از دیدگاه پوتین، پاداش احتمالی- سلطه بر اوکراین و تضعیف ناتو- ارزش ریسک را دارد.
وقتی صحبت از مهار اهداف پوتین برای مقابله با ناتو میشود، زمانبندی حیاتی است. روسیه میتواند در دو تا سه سال آینده برخی خسارات خود را جبران کند، اما بازسازی کامل توان نظامی زمان بیشتری خواهد برد. پارادوکس اقتصاد جنگی روسیه این است که همزمان مقاوم و شکننده است. ایالات متحده و اروپا باید فورا اقدام کنند و از محدودیتهای روسیه بهرهبرداری کنند، نه اینکه منتظر بازگشت کرملین به شرایط عادی بمانند.