27 اسفند 1403 - 11:40

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
جستجو

خواهران غريب

كارگردان مبناي روايتش را بر شخصيتها گذاشته و نه بر حوادث و اتفاقات. فيلم چند روزي از زندگي معمولي 3 خواهر را در بستر وقايع و اتفاقات روزمره توصيف ميكند. زندگي كه خيلي با چيزي كه در واقعيت روزمره آدمهاي طبقه متوسط ميگذرد، متفاوت نيست.

به گزارش پول نیوز، جام جم: در «خواب زمستاني» از درام با مفهوم متداول و مصطلحش خبري نيست. چون اساسا گره خاصي وجود ندارد تا درام شكل بگيرد.

اين سبك روايت بدون گره و تعليق ممكن است براي يك داستان يا نهايتا رمان خيلي هم خوب جواب بدهد، ولي سينما با ادبيات داستاني فرق دارد و خيلي عجيب نيست فيلمي كه بنايش را بر اين روش روايت گذاشته، نتواند آن جور كه مي خواهد جواب بگيرد.

كارگردان مبناي روايتش را بر شخصيت ها گذاشته و نه بر حوادث و اتفاقات. فيلم چند روزي از زندگي معمولي 3 خواهر را در بستر وقايع و اتفاقات روزمره توصيف مي كند. زندگي كه خيلي با چيزي كه در واقعيت روزمره آدم هاي طبقه متوسط مي گذرد، متفاوت نيست.

با وجودي كه نوشتن و حتي كارگرداني فيلمنامه اي با اين ويژگي جسارت مي خواهد، ادعاي پرداختن به زندگي 3 نسل از زنان جامعه كه در خلاصه داستان آمده، كمي ادعاي بزرگي به نظر مي آيد. مهم ترين اتفاقات اين جور زندگي ها همين تصميم هاي معمولي و كوچكي است كه مي گيريم.

مهم ترين و رايج ترين اتفاق در زندگي 3 دختر مجرد يا آدم هايي هستند كه به عنوان مزاحم يا خواستگار بر سر راه آنها ظاهر مي شوند. خواستگاري ها و آشنايي هايي كه به نمونه هاي فيلمفارسي اش هم بي شباهت نيست.

مثلا آخر فيلم وقتي جوان گرافيست و طراح شركت كه حالات و حركاتش خيلي هم نرمال نيست، دم افطار بي مقدمه به خواستگاري خواهر وسطي يعني لادن مستوفي مي آيد، خوشحالي را به راحتي در وجنات اين خانم مي بينيم؛ آنقدر كه عنان از كف مي دهد و خواستگارش را مستقيما به افطار دعوت مي كند.

خب، عشق اين 2 نفر از كجا سرچشمه گرفته است؟ چرا او به مديرش با بازي كوروش تهامي كه اتفاقا خيلي هم جوان سر به زير و ماخوذ به حيايي است به خاطر شرايط خواهرهايش جواب سرراستي نمي دهد و از او مهلت مي خواهد كه فكر كند؛ اما به جوان گرافيستي كه به نظر مي رسد بيشتر با خواندن نامه خواستگاري مدير به او تحريك شده و به نوعي خودش را در يك رقابت بي معنا انداخته، جواب مثبت مي دهد؟چه منطقي براي پذيرش رفتار شخصيت ها پشت كار است؟

نمي شود راحت از كنار بازي خوب فاطمه معتمدآريا در نقش زني كه به مرور فلج شده گذشت. سكانس ور رفتن او با ويلچرش و برگشتش از انزوايي كه نقص عضوش بر او تحميل كرده، فصل قابل تاملي است كه كمتر بازيگري جسارت و توانايي خلقش را دارد. دليل فلج بودنش هم مهم نيست. استثنائا اين از آن چيزهايي است كه مي شود با توجيه مدرن بودن روايت، آن را پذيرفت.

اما اصل ماجرا اين است كه اين تلاش به نتيجه خيلي خوبي ختم نشده. پايان سردرگم و قصه بي سرانجام «خواب زمستاني» چيزي نيست كه بشود با پايان باز و روايت مدرن توجيهش كرد. مي شود گفت فيلم بيشترين ضربه اش را هم از همين نقطه مي خورد. نتيجه اين مي شود كه حاصل كار بيشتر به يك فيلم تلويزيوني شبيه است كه اشتباهي و اتفاقي از مديوم ديگري سردرآورده.

برچسب‌ها:

اشتراک‌گذاری

لینک کوتاه:

n00030003-b-1024x555
-عدالت
همچنین بخوانید
آخرین اخبار