Search

حامد عطائی فعال رسانه ای استان آذربایجان غربی؛

یاشا دا! ترجمان واکنش رییس جمهور به یک مزه‌پرانی

یاشادا
در جلسه‌ای که همه مسببین وضعیت دیروز و امروز و فردای آذربایجان غربی جمع اند، روبه حاضران می‌گوید: "دلیل اینکه به استان همسایه(آذربایجان شرقی) رفتم و آنجا ماندگار شدم این است که اینجا به من و همسر مرحوم‌ام کار ندادند!

به گزارش پول نیوز ، دهه شصت شمسی را تصور کنید. مسعود پزشکیان تازه از پزشکی فارغ‌التحصیل شده، ازدواج کرده، همسرش هم پزشک است و دنبال کار می‌گردد.
با وجودیکه برادر شهید است و خون برادر هنوز تازه، به هر دری می‌زند تا در اداره دولتی مرتبط با تحصیلات دانشگاهی‌اش(طبیعتا دانشگاه علوم پزشکی) استخدام شود.
تصمیم‌گیرندگان جذب و گزینش ادارات و نهادها، یک‌سری افراد انقلابی به شدت سفت و سخت و وابسته به نهادهای انقلابی اند که عزم کرده اند نگذارند پای هیچ کسی که مثل آنها فکر نمی‌کند به ادارات دولتی باز شود. به هرحال انقلاب شده، خون پای‌اش ریخته شده، الان هم وسط جنگ است و استان آذربایجان غربی از چهارسو زیر توطئه های دشمن. ورود یک فارغ‌التحصیلِ جوانِ باانگیزه و انرژی که مثل حلقه‌ی صلاحیت و گزینش دستگاه‌های دولتی فکر نمی‌کند، ولو پرونده سیاسی، امنیتی، اعتقادی و اخلاقی‌اش سفید باشد، به زعم آنها کل دستگاه را به باد خواهد داد.
پاسخِ حلقه محافظان کیان دستگاه‌های دولتی! به درخواست کار آن دو پزشک جوان روشن است؛ “خیر!”
چهل و اندی سال به جلو می‌رویم. آن پزشک جوان تازه فارغ‌التحصیل شده رییس‌ جمهور کشور شده. آمده یک تُک پا به شهر و استان مادری‌اش سر بزند و برگردد. شهر و استانی که در عموم شاخص‌های توسعه در قعر جداول رتبه‌بندی کشوری دست و پا می‌زند.
در جلسه‌ای که همه مسببین وضعیت دیروز و امروز و فردای آذربایجان غربی جمع اند، روبه حاضران می‌گوید: “دلیل اینکه به استان همسایه(آذربایجان شرقی) رفتم و آنجا ماندگار شدم این است که اینجا به من و همسر مرحوم‌ام کار ندادند!

بیشتر بخوانید        هشدار پزشکیان درباره حمله دوباره به مراکز اتمی ایران
یکی از حاضرین جمع، با همان مختصات که برشمرده شد و سابقه حداقل بیست ساله حضور در هرم قدرت و تصمیم‌گیری و سفارش و استخدام و گزینش این استان، مزه‌ای پرت می‌کند که: “اگر می‌گذاشتند بمانید که الان رییس جمهور نبودید!”.
جمع حاضر می‌خندند(احتمالا گریه شرمآگین بلد نیستند!).
رییس جمهور روبه فرد مزه‌پران می‌گوید: “یاشا دا”؛ ترجمه تحت‌اللفظی‌اش می‌شود: “زنده باشی دیگه”
ترجمه موجز تفصیلی و تفسیری‌اش می‌شود این:
“خجالت هم خوب چیزی است؛ با این وضعیتی که امثال شما ۴۷ سال است سر این استان غریب آورده اید، همچنان در قدرت اید، کنار هم نمی‌روید، تازه شوخی‌تان هم گل کرده و مزه می‌پرانید؛ واقعا که عجب رویی دارید”.
خلاصه‌ی آن “یاشا دا” می‌شود یک همچین چیزی!

اشتراک‌گذاری

لینک کوتاه:

4-7
بوکان
آخرین اخبار