به گزارش پول نیوز ، علم با مستندات بی شمار ثابت کرده که ریشه بسیاری از بیماری ها در مشکلات روحی روانی است و هر چقدر بتوانیم روح و روانمان را سالم نگه داریم، به همان اندازه از بیماری های جسمی در امان هستیم. اما سوال اینجاست که تقویت روح و روان چگونه صورت پذیرد. درمان روان آزرده برخلاف درمان جسمی، دارویی ندارد. نمی توان به داروخانه رفت و همانطور که برای سردرد، کمردرد، پادرد، بیماری قلبی، مغزی و… دارو می گیریم، برای آرامش روح و روان دارو گرفت. می توان با داروهای آرامبخش و مخدر نسبت به هر آنچه در اطرافمان می گذرد، بی تفاوت باشیم، اما درمان ندارد.
آنچه تا به امروز در درمان روح و روان بخوبی پاسخ داده، اعتقاد و ایمان است. ترس از جهنم یا لذت رسیدن به بهشت نیز به روح و روان آسیب می زند و آرامش را می گیرد. فقط عشق به خداوند و اعتقاد به قضا و قدر آرامش بخش است. دوست داشتن بدون توقع و عاشق شدن با تمام وجود می تواند تمامی چالشها را از بین ببرد، «اگرچه دوست به چیزی نمی خرد ما را / به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست».
سالها قبل به زیارت امام هشتم رفتم. گوشه ای رو به حرم ایستادم و تمام خواسته هایم را زیر لب زمزمه کردم. به زمین و زمان بد می گفتم و از تبعیضی که در زندگی من و مرفهان وجود داشت، به خشم آمده بودم. انتظار نداشتم نفر اول باشم، اما از امام هشتم می خواستم که زندگی قابل قبولی داشته باشیم. حس عجیبی داشتم. باور کرده بودم که امام هشتم روبرویم ایستاده و به حرفهایم گوش می دهد. توجهی به اطراف نداشتم. برای اولین بار بود که احساس می کردم یک نفر حرفهایم را گوش می دهد و من بدون خجالت تمامی خواسته هایم را مطرح می کنم. عصبانی می شدم و به مرز جنون می رسیدم، اما برایم آرامش بخش بود. پس از انکه هر آنچه در دل داشتم، با امام هشتم در میان گذاشتم، با او شرط کردم که یک سال فرصت دارد تا خواسته هایم را برآورده کند و اگر به هر دلیلی نمی تواند یا نمی خواهد، دیگر به زیارتش نمی روم. یک سال گذشت و به آرزوهایم نرسیدم. بنابر عهدی که با او بسته بودم، خط قرمز به زیارت مشهد کشیدم. پس از چند سال دلتنگ شدم، اما زیارت امام رضا مقدر نمی شد. هر برنامه ریزی به چالشی کشیده می شد تا از رفتن به مشهد محروم شوم، محرومیتی که همچنان ادامه دارد. نمی دانم چرا، اما نمی توانم به زیارت بروم. چندی قبل یکی از بستگان که به مشهد رفته بود، تماس گرفت و پول خواست تا بتواند چند روز بیشتر در مشهد بماند، بدون درنگ برایش پول قرض دادم و دلگیر شدم که چرا او می تواند پول قرض بگیرد و چند روز بیشتر در مشهد بماند، اما من حتی نمی توانم بروم.
بپذیریم که امام رضا باید بطلبد و طلبیدن شرایط دارد. «گاهی گمان نمی کنی، ولی خوب می شود / گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود. گاهی بساط عیش خودش جور می شود / گاهی دگر تهیه بدستور می شود . گه جور می شود خود آن بی مقدمه / گه با دو صد مقدمه ناجور می شود. گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است / گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود. کاری ندارم کجایی، چه می کنی / بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود.»
در حالی که سفر به مشهد کار سختی نیست، می تواند بسیار هم سخت باشد. هنوز نمی دانم چرا امام به جای اجابت آروزهایم، گزینه دوم را برگزیده و مرا نمی طلبد. به کسی هم نگفته ام، شاید اگر می گفتم، کسی واسطه می شد و ما را آشتی می داد.
این مقدمه بدلیل دیدن “طرح وصال” بیمه کوثر بود که در بیمه کوثر در قالب این طرح ۸۸۸ سفر زیارتی به مشهد مقدس را به عنوان هدیه برای خریداران بیمه نامه خودرو ثالث و بدنه بیمه کوثر در نظر گرفته بود. کاری نداریم قرعه به نام چه کسی می افتد، اما یقین دارم که امام رضا این افراد را طلبیده و بیمه کوثر را وسیله قرار داده است. با تجربه سالهای گذشته، ایمان دارم که عشق به امام رضا این ایده را در ذهن مدیریت بیمه کوثر قرار داده و یک باره طرح وصال را تعریف کرده تا 888 فردی را که امام طلبیده، در قالب قرعه کشی خریداران بیمه خودرو به زیارت اعزام شوند.
این 888 نفر هنوز مشخص نیستند و شاید بسیاری از آنان تا لحظه ای که با آنها تماس گرفته می شود، حتی ندانند که این طرح بودند و بدون آگاهی از طرح، بیمه نامه خریده اند، اما بی شک گزینش امام رضا هستند.
می گویند فردی به زیارت رفته بود و با صدای بلند از امام می خواست در قرعه کشی قرض الحسنه بانک برنده شود، زایر دیگری از او پرسید در کدام بانک حساب باز کرده ای، آن فرد پاسخ داد هنوز حسابی باز نکرده ام اما از آقا می خواهم در قرعه کشی برنده شوم. بهتر است بیمه نامه خودرو را از بیمه کوثر بخریم، شاید آقا ما را طلبیده و شرطش آن است که از کوثر بیمه خودرو بخریم.