به گزارش پول نیوز ، چرا ترامپ از به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران امتناع میکند؟
با گذشت پنج دور از مذاکرات غیرمستقیم میان ایران- آمریکا با میانجیگری عمان، هنوز چشم انداز روشنی در خصوص حلفصل پرونده اتمی ایران دیده نمیشود. طرف آمریکایی تحت تاثیر لابی اسرائیل و نئوکانهای مستقر در کاخ سفید با بهانهجوییهای مختلف از به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران طفره میرود. با وجود استقبال دولتمردان و کارشناسان ایرانی از ایده تشکیل کنسرسیوم مشترک غنیسازی میان ایران و کشورهای عربی، اما به نظر میرسد تلاش تیم آمریکایی برای تعریف این پروژه در خارج از خاک کشورمان سبب شده است تا مقامات تصمیم گیر در تهران از پذیرش کامل طرح ویتکاف خودداری کنند.
با فرا رسیدن موعد پایان بندهای «غروب آفتاب» در توافق نیمه جان «برجام»، زمزمهها در خصوص لزوم «توافق سیاسی» هرچه سریعتر میان تهران- واشنگتن بیش از گذشته به گوش میرسد. تروئیکای اروپایی صراحتا تحرکات دیپلماتیک و فنی را برای تاثیرگذاری بر گزارش آتش آژانس بینالمللی انرژی اتمی با محوریت رافائل گروسی آغاز کردند و به دنبال آماده کردن زمینههای لازم برای فعال کردن «مکانیزم ماشه» هستند. همزمان استیو ویتکاف نماینده ویژه آمریکا در امور ایران از طریق کانال مسقط طرحی را به تهران ارائه داده است که در آن هیچ اشارهای به ادامه غنیسازی در خاک ایران نشده است. پذیرش تعلیق بلندمدت یا پیوستن به کنسرسیوم متشرک غنیسازی در پادشاهی عربی سعودی بهترین پیشنهادات برای مقام مسئول در تیم مذاکره کننده ایرانی و سران تصمیم گیر در تهران نیست. پذیرش هر یک از دو پیشنهاد ارائه شده به معنای محروم شدن ایران از حق غنیسازی اورانیوم برای استفاده صلح آمیز و در عین حال وابستگی بلندمدت به قدرتهای اصلی صاحب این فناوری خواهد بود.
برای آمریکاییها مهمترین علت مخالفت با برنامه غنیسازی ایران، شکلگیری امکان بالقوه حرکت تهران به سمت «بازدارندگی اتمی»، آغاز رقابت تسلیحاتی در منطقه و در نهایت تغییر موازنه خاورمیانه به ضرر اسرائیل است. البته در اسناد امنیت ملی آمریکا از برنامه اتمی- موشکی ایرانی به عنوان تهدید وجودی علیه امنیت ایلات متحده یاد شده، اما واقعیت آن است که لابی اسرائیل در واشنگتن توانسته این روایت را برجسته نماید که «ایران اتمی» نقشه جهان را به نفع رقبای آمریکا و به ضرر متحدان این کشور تغییر خواهد داد. این ادعا در حالی مطرح میشود که دانشمندان علم روابط بینالمللی همچون استون والتز یا جان میرشایمر بر این اعتقادند که ایران اتمی سبب ایجاد موازنه در برابر اسرائیل و افزایش سطح امنیت در محیط آشوبناک خاورمیانه خواهد شد. واقعیت آن است که امروز کشورهای جنوب خلیج فارس با عبرت گرفتن از تجربه مناقشه اتمی ایران، به هیچ وجه قصد ندارند تا پیش از کسب «چراغ سبز» از سمت واشنگتن به سمت توسعه این برنامه حرکت کنند. برهمین اساس سعودی- امارات بیش از سایر کشورهای منطقه به دنبال توافق اتمی میان تهران- واشنگتن و به دنبال اخذ امتیازهای مشابه از سوی دولتهای غربی هستند.
- دیگر عاملی که سبب میشود تا مقامات تصمیمگیر در کاخ سفید نسبت به دادن حق غنیسازی به تهران «سختگیر» باشند، ظهور یک قدرت جدید در شمال اقیانوس هند است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان دولتی تجدید نظرطلب در نظام بینالملل، عضو پیمانهای غیرغربی همچون «بریکس» یا «پیمان شانگهای» است. تبدیل شدن چنین بازیگری به یک «قدرت اتمی» سبب خواهد شد تا دامنه نفوذ آمریکاییها در مرزهای جنوبی اوراسیا محدود شده و دیگر نتوانند سیاست محاصره را به در قبال ایران، چین و روسیه دنبال نمایند. به عبارت دیگر شکلگیر مثلث اتمی یاد شده به عنوان مانعی بزرگ بر سر سیاستهای ایندوپاسفیکی دولت آمریکا در آینده نزدیک خواهد بود. برهمین اساس در دوران گذار در نظم بینالمللی، دیگر کشورهایی همچون چین و روسیه لزوما در زمین «هژمون» بازی نکرده و مخالفت جدی با دستیابی ایران با «بازدارندگی» اتمی ندارندامتناع دونالد ترامپ از به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران تحت تأثیر چند عامل کلیدی است که در ادامه به طور خلاصه و با استناد به اطلاعات موجود بررسی میشوند:لابی اسرائیل و نگرانیهای ژئوپلیتیکی: لابی قدرتمند اسرائیل در واشنگتن نقش مهمی در شکلدهی به سیاستهای آمریکا در قبال ایران ایفا میکند. اسرائیل، ایرانِ دارای توان هستهای را تهدیدی وجودی برای خود میبیند، زیرا غنیسازی میتواند به طور بالقوه به بازدارندگی اتمی منجر شود. این امر موازنه قدرت در خاورمیانه را به نفع ایران و به ضرر اسرائیل تغییر میدهد. اسناد امنیت ملی آمریکا نیز برنامه هستهای ایران را تهدیدی علیه منافع آمریکا و متحدانش، بهویژه اسرائیل، معرفی کردهاند.تأثیر نئوکانهای کاخ سفید: نومحافظهکاران (نئوکانها) در تیم ترامپ، که دیدگاهی سختگیرانه نسبت به ایران دارند، غنیسازی را بهعنوان گامی به سوی رقابت تسلیحاتی در منطقه و تضعیف هژمونی آمریکا در خاورمیانه میبینند. آنها معتقدند که پذیرش غنیسازی ایران میتواند به تقویت جایگاه ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای منجر شود.جلوگیری از ظهور قدرت اتمی جدید: ایران بهعنوان یک دولت تجدیدنظرطلب و عضو پیمانهای غیرغربی مانند بریکس و سازمان همکاری شانگهای، در صورت دستیابی به توان هستهای، میتواند نفوذ آمریکا در منطقه استراتژیک جنوب اوراسیا را محدود کند. این موضوع بهویژه در چارچوب رقابتهای جهانی با چین و روسیه، که از بازدارندگی هستهای ایران حمایت ضمنی میکنند، برای آمریکا نگرانکننده است.مذاکرات غیرمستقیم و پیشنهادات آمریکا: در مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، پیشنهادات ارائهشده توسط استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا، فاقد به رسمیت شناختن حق غنیسازی در خاک ایران بوده است. این پیشنهادات، مانند تعلیق بلندمدت غنیسازی یا پیوستن به کنسرسیوم غنیسازی در کشوری مانند عربستان، از نظر ایران به معنای محرومیت از حق مشروع غنیسازی و وابستگی به قدرتهای خارجی است.فشارهای بینالمللی و مکانیزم ماشه: با نزدیک شدن به پایان بندهای «غروب آفتاب» برجام، تروئیکای اروپایی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی (به رهبری رافائل گروسی) به دنبال افزایش فشار بر ایران برای محدود کردن برنامه هستهای هستند. این فشارها با سیاستهای سختگیرانه آمریکا همسو است و مانع از پذیرش حق غنیسازی ایران میشود.دیدگاه مخالف: برخی نظریهپردازان روابط بینالملل مانند استون والتز و جان میرشایمر معتقدند که ایران هستهای میتواند با ایجاد موازنه در برابر اسرائیل، امنیت منطقه را افزایش دهد. با این حال، این دیدگاه در سیاستگذاری آمریکا، بهویژه تحت تأثیر لابی اسرائیل و نئوکانها، جایگاهی ندارد.نتیجهگیری: امتناع ترامپ از به رسمیت شناختن حق غنیسازی ایران ریشه در نگرانیهای ژئوپلیتیکی، فشارهای لابی اسرائیل، نفوذ نئوکانها، و تلاش برای حفظ هژمونی آمریکا در خاورمیانه و جلوگیری از ظهور ایران بهعنوان یک قدرت اتمی دارد. این موضع با پیشنهادات مذاکراتی آمریکا، که بر تعلیق غنیسازی یا انتقال آن به خارج از ایران تأکید دارند، تقویت شده و با خط قرمزهای ایران در تضاد است.