به گزارش پول نیوز ، در سالهایی که شبکه بانکی کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازسازی سرمایه انسانی، انضباط مالی و تقویت تخصص است، یک آفت خزنده و خطرناک در سکوت در حال گسترش است:
ارتقای افرادی بیتجربه که صرفاً سابقه حضور در ستاد و دفاتر هیئتمدیره و مدیرعامل را دارند، به کرسیهای حساس مدیریتی.
در بسیاری از بانکهای بزرگ و پرنفوذ، افرادی که تا دیروز صرفاً پاسخگوی تلفن، هماهنگکننده جلسات و رابط مدیرعامل بودند، امروز عنوان مدیر. رئیس و معاون اداره. مشاور ارشد یا حتی مدیر کل را یدک میکشند؛ آن هم بدون سابقهای در صف بانکداری، بدون آشنایی با عملیات اعتباری، ارزی یا تسهیلاتی، و بدون کوچکترین درک از نظام پیچیده و تخصصمحور بانک
نگاهی به ترکیب مدیریتی برخی بانکهای بزرگ کشور، حکایت تلخی را آشکار میکند که نمیتوان در برابر آن سکوت کرد:
افرادی که روزگاری صرفاً در نقش هماهنگکنندههای ستاد، منشی دفاتر مدیران یا پاسخگوی تلفن مدیرعامل مشغول بودهاند، امروز در جایگاه تصمیمگیریهای راهبردی نظام بانکی نشستهاند.
این جابهجایی بیسابقه و غیرتخصصی در ساختار مدیریتی، صرفاً با اتکا به روابط پشتپرده و اعتمادهای شخصی، عملاً شایستهسالاری را به حاشیه رانده و میدان را برای بیتجربهترین چهرهها باز گذاشته است؛ افرادی که نه سابقهای در صف بانکی دارند، نه تجربه عملیاتی در شعب، و نه شناختی از اقتضائات فنی حوزههایی چون اعتبارات، ریسک، فناوری مالی یا تطبیق مقررات.
پیامد این روند روشن است:
ضعف در تحلیل، تصمیمگیریهای پرخطا، بیاعتمادی نیروهای باسابقه و متخصص، و در نهایت، فرسایش جدی سرمایه انسانی و اعتماد عمومی به سیستم بانکی.
بانکداری حرفهای نه میدان روابط است، نه پاداش وفاداریهای پشتپرده. جایگاه مدیر، جایگاه دانایی است، نه دفترداری.
اگر امروز، مدیران عامل و نهادهای نظارتی، چشم بر این آسیب ببندند، فردا دیگر چیزی از نظام بانکی مدرن، حرفهای و پاسخگو باقی نخواهد ماند.
به عنوان رسانهای مسئول تاکید می گردد:
شایستهسالاری را به بانکها بازگردانید، پیش از آنکه بیتدبیریهای بیسابقه، اعتماد و ثبات مالی کشور را به بازی بگیرد.