به گزارش پول نیوز، تورم به عنوان یکی از مشکلات بنیادی کشورهای کمتر توسعه یافته به خاطر تبعات اقتصادی اجتماعی فرهنگی و سیاسی گستردهای که دارد همواره به عنوان یک چالش فکری بزرگ پیش روی سیاست گذاران در تصمیمگیریهای کلان مطرح بوده است همچنین توانایی حکومتها در کنترل و مهار تورم به عنوان معیاری برای سنجش عملکرد آنها عنوان شده است به طوری که یکی از اهداف سیاستهای اقتصادی در کشورهای مختلف دنیا پایین نگه داشتن نرخ تورم یا ثبات آن در کنار نرخ بیکاری پایین و دستیابی به رشد اقتصادی است از نظر مطالعات نظری و تجربی در حوزه تورم میتواند کمک شایانی به سیاستگذاران و تصمیم سازان اقتصادی نماید
تورم همان افزایش مداوم سطح عمومی قیمتها است. سه نکته مهم در این تعریف وجود دارد که بعضا باعث شده کارشناسان اقتصادی به آن توجه نکنند.
مورد اول کلمه «افزایش» است. در این عبارت عنوان شده که تورم به معنای افزایش قیمتها است پس کاهش تورم به معنای کاهش قیمتها نیست! به معنای کاهش در «افزایش» قیمتهاست. به عبارتی زمانیکه تورم کاهش مییابد سرعت افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد کاهش پیدا میکند.
مورد دوم کلمه «مداوم» است. به عبارتی اگر قیمت یک کالا به صورت مقطعی به هر دلیلی افزایش پیدا کند در تعریف اقتصاد به آن تورم گفته نمیشود. در علم اقتصاد به افزایش ناگهانی قیمت کالا و بازگشت آن به سطح گذشته خود شوک قیمتی گفته میشود. نه تورم.
مورد سوم کلمه «سطح عمومی» است. زمانیکه گفته میشود سطح عمومی قیمتها منظور تعدادی کالای خاص نیست. منظور تمامی کالاها و خدمات در یک اقتصاد است. پس ممکن در جایی قیمت یکسری کالاها کاهش داشته باشد اما در جای دیگر قیمت کالاها افزایش پیدا کرده باشد. در اینصورت ممکن است تورم نداشته باشیم.
علل ایجاد تورم در اقتصاد
همانطور که گفته شد دیدگاههای مختلفی درباره تورم در ایران وجود دارد که به تازگی پررنگتر نیز شده است. اما به طور کلی در علم اقتصاد تورم به دو دلیل میتواند به وقوع بپیوندد؛ «جانب عرضه»، «جانب تقاضا».
به تورم «جانب عرضه» ، تورم «فشار هزینه» نیز گفته میشود. این تورم به دلیل افزایش در هزینه تولید کالاها و خدمات در اقتصاد ایجاد میشود. اما تورم روی دیگری نیز دارد که همان «جانب تقاضا» است. این تورم زمانی اتفاق میافتد که تولید در کشور تغییر زیادی نداشته باشد اما پول در دست مردم افزایش یابد. در نتیجه تقاضای مردم برای کالاها و خدمات در اقتصاد افزایش پیدا کرده و در این حالت تورم در جامعه رخ میدهد.
علیایحال برخی معتقدند تورم در ایران ریشه در سمت عرضه اقتصاد دارد اما برخی دیگر معتقدند سمت تقاضا عامل اصلی تورم در ایران است. در ادامه به بررسی این دیدگاهها خواهیم پرداخت.
حسین نصیری، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: اینکه رشد نقدینگی از ۴۰ درصد به حدود ۲۴ درصد کاهش پیدا کرده، حرکت مثبتی است، چرا که در ادبیات علم اقتصاد تورم ریشه پولی دارد و یکی از علل اصلی تورم در هر کشوری، رشد نقدینگی است.
نصیری بیان داشت: بنابراین کاهش رشد نقدینگی نشاندهنده عملکرد خوب سیاستگذار است. بانک مرکزی برای سال ۱۴۰۳ رشد نقدینگی ۲۳ درصد با تلورانس مثبت و منفی دو درصد را پیشبینی کرده که اگر این رشد نقدینگی با تولید همراه باشد، به تبع آن ما با کاهش تورم مواجه خواهیم شد.
این اقتصاددان تصریح کرد: در اقتصاد ایران چندان رشد اقتصادی را شاهد نیستیم و در نتیجه با توجه به اینکه سرعت گردش پول تقریباً در اقتصاد ایران ثابت است، بالتبع این رشد اقتصادی شاید منجر به تورم بالای ۲۰ درصد شود که با توجه به رشد دستمزدهایی که صورت گرفت، این عدم تناسب خود فشاری را بر نیروی کار ایجاد خواهد کرد.
وی افزود: اگر در یک اقتصادی، رشد نقدینگی داشته باشیم که در ایران داریم و متأسفانه در حد همین ۲۰ درصد هم زیاد است، در مقابل آن دچار تورم خواهیم شد، مهمترین و اصلیترین پدیدهای که تورم در اقتصاد ایران ایجاد میکند، توزیع ناعادلانه درآمد است و اینکه مردم به این نتیجه خواهند رسید که به سمت خرید داراییهایی بروند که بتوانند منابع خود را از رشد قیمتها حفظ کنند، مثل خرید ارز، طلا، زمین و مستغلات و هر کسی که دسترسی به داراییهای ثابت مثل ارز، طلا و زمین نداشته باشد، به مرور در اقتصاد ایران ضعیفتر میشود.