به گزارش پول نیوز، مردي که متهم است دوست خود را با ضربه چاقو به قتل رسانده در جلسه محاکمه اش اعلام کرد هيچ انگيزه يي از اين کار نداشته است.
به گزارش اعتماد ، در ابتداي جلسه محاکمه محمد شادابي نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و در توضيح کيفرخواست گفت؛ علي 41ساله متهم است آبان ماه سال 86 دوست خود سعيد را با ضربه چاقو به قتل رسانده است.
بنابر محتويات پرونده علي پس از اينکه سعيد را مجروح کرد وي را با خودروي شخصي خودش به بيمارستان رساند و سپس متواري شد.
متهم بعد از اينکه از مرگ سعيد مطلع شد خود را به ماموران پليس کرج معرفي کرد.وي ادامه داد؛ متهم در جلسات مختلف بازجويي به قتل اعتراف کرده است و اکنون با توجه به تقاضاي اولياي دم درخواست مجازات متهم را دارم.
در ادامه پدر و مادر مقتول به عنوان اولياي دم در جايگاه حاضر و خواستار قصاص متهم شدند. مادر مقتول در توضيح اينکه شب حادثه چه اتفاقي براي پسرش رخ داده، گفت؛ آن شب پسرم بعد از صرف شام به مغازه پدرش رفت تا او بتواند براي شام محل کارش را ترک کند. ساعتي بعد پسرم تماس گرفت و از پدرش پرسيد چه کسي براي او يادداشت آورده است. سعيد خيلي عصباني بود.
چون شوهرم کسي را که در مغازه رفته و براي پسرم يادداشت گذاشته بود، نمي شناخت نتوانست به او کمک کند. بعد از آن ديگر پسرم به خانه نيامد تا اينکه حدود ساعت 10 شب به دخترم خبر دادند برادرش به قتل رسيده است.قاضي عزيز محمدي اين بار برادر مقتول را به جايگاه دعوت کرد تا آنچه را در شب حادثه ديده بود، تعريف کند.
وي گفت؛ بعد از اينکه من شنيدم برادرم به قتل رسيده و ضارب علي است چند بار با او تماس گرفتم و خودم را به جاي يکي از اقوامم که از دوستان علي بود، معرفي کردم. علي به من گفت سعيد را با ضربات چاقو به قتل رسانده است.
وي ادامه داد؛ علي دروغ مي گويد با برادرم دوست بوده. من مي دانم اختلاف آنها به خاطر زني به نام الهه بود. الهه همسر يکي از دوستان برادرم بود که به خاطر مشکلاتي که با شوهرش داشت از او جدا شده بود. سعيد نمي خواست علي با همسر سابق دوستش رابطه داشته باشد اما علي به رابطه اش با او ادامه مي داد.
در ادامه متهم در برابر قضات قرار گرفت. وي گفت؛ قبول دارم که سعيد با من درگير شد و با ضربه چاقوي من به قتل رسيد اما قصد اين کار را نداشتم و مرگ سعيد يک حادثه بود. من و سعيد سال ها بود با هم دوست بوديم و رفت و آمد داشتيم.
شب حادثه سعيد مقابل خانه ما آمد و از من خواست با او بيرون بروم و کمي قدم بزنيم. من هم لباس هايم را پوشيدم و رفتم. سعيد با دو نفر ديگر که سوار ماشين پرايدي بودند مقابل خانه ما آمده بود. من آنها را نمي شناختم اما چون سعيد از من خواست سوار خودرو شوم اين کار را کردم و در راه پرسيدم کجا مي رويم؟ مردي که راننده بود حرفي زد که نشان مي داد برنامه خشونت باري در پيش است اما سعيد به او اعتراض کرد. دقايقي بعد وقتي به يک محل رسيديم پياده شديم و من و سعيد چند قدمي با هم راه رفتيم.
دوستان سعيد از ما جدا شدند و رفتند. همان طور که قدم مي زديم از سعيد پرسيدم چرا اينقدر مشروب مي خورد. او جواب داد از اين به بعد حالش همين طور خواهد بود و ديگر همان سعيد سابق نمي شود. ما روي يک تپه نشسته بوديم او به يکباره بلند شد و چاقو کشيد. ضربه يي به سرم خورد. من هم مقاومت کردم و با هم درگير شديم. من توانستم چاقو را از او بگيرم.
چند غلت روي زمين خورديم و يکدفعه ديدم سعيد بي حال روي زمين افتاده است.متهم ادامه داد؛ بلافاصله به خانه رفتم. ماشينم را برداشتم. پسر همسايه را صدا کردم تا کمکم کند. با هم به جايي که سعيد افتاده بود، رفتيم و او را سوار ماشين کرديم و به بيمارستان رسانديم. بعد هم از بيمارستان خارج شدم.
من نمي خواستم سعيد بميرد به همين خاطر هم او را به بيمارستان رساندم. زماني که از بيمارستان بيرون آمدم به شدت ترسيده بودم و زماني که فهميدم سعيد فوت شده است خودم را به ماموران معرفي کردم. من هيچ انگيزه يي از قتل سعيد نداشتم.وي در پاسخ به اين سوال که الهه کيست، گفت؛ من اين زن را نمي شناسم. اگر برادر سعيد او را مي شناسد، من هم مي خواهم وي را ببينم و بدانم چرا آن شب سعيد ناراحت بود و به من حمله کرد و تقاضا دارم دادگاه الهه را براي بازجويي احضار کند.پس از دفاعيات متهم به دستور قاضي شاهد ماجرا در جايگاه حاضر شد. وي گفت؛ زماني که سعيد مقابل خانه علي آمد او را ديدم.
حال درستي نداشت و با صداي بلند علي را صدا مي زد. آنقدر حالتش غيرعادي بود که همسايه ها بيرون آمدند و او را تماشا مي کردند. حدود يک ساعت بعد علي آمد من را صدا کرد. جلوي در رفتم. او را خون آلود ديدم. شوکه شده بودم. وي گفت به همراه سعيد تصادف کرده و سعيد در جاده است. با هم سراغ سعيد رفتيم. او را داخل ماشين گذاشتيم و به بيمارستان برديم.
علي در آنجا اسم و آدرس و شماره تلفنش را به بيمارستان داد. بعد که از بيمارستان خارج شد پرستار به من گفت سعيد چاقو خورده است.بنا بر اين گزارش پس از اظهارات اين شاهد هيات قضات براي صدور راي پرونده وارد شور شدند.